کتاب های روانشناسی

برای دانلود کتابها روی اسم هر کتاب راست کلیک کرده و سپس گزینه Save Target As را بزنید 

۱. آنچه نداريد بدست آوريد

2. آيا زندگي كردن يك قدم اتفاقي است؟

3. از تولد تا سه ماهگي

4. راه بسوي خوشبختي

5. روابط خوب انسانها

6. کتاب پر فروش 21 راز میلیونر های خود ساخته از برایان تریسی

7. کتاب پر فروش قورباغه را قورت بده از برایان تریسی

8. کتاب پر فروش چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد از اسپنسر جانسون

40 عادت و روش افراد موفق و پيروز

40 توصيه رايگ هايپر؛ نويسنده، محقق، مقاله نويس، مجري راديو و تلويزيون
کرايگ هايپر؛ نويسنده، محقق، مقاله نويس، مجري راديو و تلويزيون و يک سخنران حرفه اي است. در 25 سال گذشته، او با کارهايش به عنوان يک کارشناس حرفه اي موفقيت در حوزه هاي شخصي و اجتماعي معرفي شده. هاپير يک سايت هم درباره سخنراني موثر دارد که در آن نوشته: 

«من خواسته ام بخش هاي مهم کتاب هاي کمکي که تا به حال خوانده ام و تجربه هايي که در زندگي ام داشته ام را به صورت 40 نکته کليدي فشرده کنم و در اختيار ديگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتاب هايي که در سطح جهاني فروخته مي شوند و درباره خودياري هستند ممکن است براي بعضي ها قابل استفاده باشند ولي من مايلم چيزي بنويسم که براي همه مفيد واقع شود.آ» حالا اين شما و اين هم 40 توصيه کرايگ هايپر.

1) فرصت هايي را مي بينند و پيدا مي کنند که ديگران آنها را نمي بينند.

 2) از مشکلات درس مي گيرند، در حالي که ديگران فقط مشکلات را مي بينند.

 3) روي راه حل ها تمرکز مي کنند.

 4) هوشيارانه و روشمندانه موفقيت شان را مي سازند، در زماني که ديگران آرزو مي کنند موفقيت به سراغ شان آيد.

 5) مثل بقيه ترس هايي دارند ولي اجازه نمي دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.

 6) سوالات درستي از خود مي پرسند. سوال هايي که آنها را در مسير مثبت ذهني و روحي قرار مي دهد.

 7) به ندرت از چيزي شکايت مي کنند و انرژي شان را به خاطر آن از دست نمي دهند. همه چيزي که شکايت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسير منفي بافي و بي ثمر بودن است.

 8) سرزنش نمي کنند (واقعا فايده اش چيست؟) آنها مسووليت کارهايشان و نتايج کارهايشان را تماما به عهده مي گيرند.

 9) وقتي ناچارند از ظرفيتي بيش از حد ظرفيت شان استفاده کنند هميشه راهي را براي بالا بردن ظرفيت شان پيدا مي کنند و بيشتر از ظرفيت شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتري استفاده مي کنند.

 10) هميشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامي که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه ريزي مي کنند و فکر مي کنند تا وقتي که کارشان را انجام مي دهند استرس کمتري داشته باشند.

 11) خودشان را با افرادي که با آنها هم فکر هستند متحد مي کنند. آنها اهميت و ارزش قسمتي از يک گروه بودن را مي دانند.

 12) بلندپرواز هستند و دوست دارند حيرت انگيز باشند. آنها هوشيارانه انتخاب مي کنند تا بهترين نوع زندگي را داشته باشند و نمي گذارند زندگي شان اتوماتيک وار سپري شود.

 13) به وضوح و دقيقا مي دانند که چه چيزي در زندگي مي خواهند و چه نمي خواهند. آنها بهترين واقعيت را دقيقا براي خودشان مجسم و طراحي مي کنند به جاي اينکه صرفا تماشاگر زندگي باشند.

 14) بيشتر از آنکه تقليد کنند، نوآوري مي کنند.

 15) در انجام کارهايشان امروز و فردا نمي کنند و زندگي شان را در انتظار رسيدن بهترين زمان براي انجام کاري از دست نمي دهند.

 16) آنها دانش آموزان مدرسه زندگي هستند و همواره براي يادگيري روي خودشان کار مي کنند. آنها از راه هاي مختلفي مثل تحصيلات آموزشگاهي، ديدن و شنيدن، پرسيدن، خواندن و تجربه کردن ياد مي گيرند.

 17) هميشه نيمه پر ليوان را مي بينند و توانايي پيدا کردن راه درست را دارند.

 18) دقيقا مي دانند که چه کاري بايد انجام دهند و زندگي شان را با از شاخه اي به شاخه اي ديگر پريدن از دست نمي دهند.

 19) ريسک هاي حساب شده اي انجام مي دهند؛ ريسک هاي مالي، احساسي و شغلي.

 20) با مشکلات و چالش هايي که برايشان پيش مي آيد سريع و تاثيرگذار روبه رو مي شوند و هيچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زير برف نمي کنند. با چالش ها روبه رو مي شوند و از آنها براي پيشرفت خودشان بهره مي برند.

 21) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمي مانند تا آينده شان را رقم بزند. آنها بر اين باورند که با تعهد و تلاش و فعاليت، بهترين زندگي را براي خودشان مي سازند.

 22) وقتي بيشتر مردم کاري نمي کنند؛ آنها مشغول فعاليت هستند. آنها قبل از اينکه مجبور به کاري بشوند، عمل مي کنند.

 23) بيشتر از افراد معمولي روي احساسات شان کنترل دارند. آنها همان احساساتي را دارند که ما داريم ولي هيچ گاه برده احساسات شان نمي شوند.

 24) ارتباط گرهاي خوبي هستند و روي رابطه ها کار مي کنند.

 25) براي زندگي شان برنامه دارند و سعي مي کنند برنامه شان را عملي کنند. زندگي آنها از کارهاي برنامه ريزي نشده و نتايج اتفاقي عاري است.

 26) در زماني که بيشتر مردم به هر قيمتي مي خواهند از رنج کشيدن و بودن در شرايط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرايط سخت را مي فهمند.

 27) ارزش هاي زندگي شان معلوم است و زندگي شان را روي همان ارزش ها بنا مي کنند.

 28) تعادل دارند. وقتي از لحاظ مالي موفق هستند، مي دانند که پول و موفقيت مترادف نيستند. آنها مي دانند افرادي که فقط از نظر مالي در سطح مطلوبي قرار دارند، موفق نيستند. اين در حالي است که خيلي ها خيال مي کنند پول همان موفقيت است. ولي آنها دريافته اند که پول هم مثل بقيه چيزها يک وسيله است براي دستيابي به موفقيت.

 29) اهميت کنترل داشتن روي خود را درک کرده اند. آنها قوي هستند و از اينکه راهي را مي روند که کمتر کسي مي تواند برود، شاد مي شوند.

 30) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشي از اينکه کجا زندگي مي کنند و چه دارند و چه طور به نظر مي رسند، توجهي ندارند.

 31) دست و دل باز و مهربان هستند و از اينکه به ديگران کمک مي کنند تا به خواسته هايشان برسند خوشحال مي شوند.

 32) متواضع هستند و اشتباهات شان را با خوشحالي مي پذيرند و به راحتي عذرخواهي مي کنند. آنها از توانايي هايشان خاطر جمع هستند ولي به آن مغرور نمي شوند. آنها خوشحال مي شوند که از ديگران بياموزند و از اينکه به ديگران کمک مي کنند تا خوب به نظر برسند بيشتر از کسب افتخارات شخصي شان لذت مي برند.

 33) انعطاف پذير هستند و تغيير را غنيمت مي شمارند. وقتي وضعيتي پيش مي آيد که عادت ها و آسايش روزمره شان را بر هم مي زند از آن استقبال مي کنند و با آغوش باز وضعيت جديد و ناشناس را مي پذيرند.

 34) هميشه سلامت جسماني خود شان را در وضعيت مطلوبي نگه مي دارند و مي دانند که بدنشان خانه اي است که در آن زندگي مي کنند و به همين خاطر، سلامت جسماني براي آنها خيلي مهم است.

 35) موتور بزرگ و پرقدرتي دارند. سخت کار مي کنند و تنبلي نمي کنند.

 36) هميشه منتظر بازتاب کارهايشان هستند.

 37) با افراد بدذات و غيرموجه نشست و برخاست نمي کنند.

 38) وقت شان و انرژي شان را روي وضعيت هايي که از کنترل شان خارج است صرف نمي کنند.

 39) کليد خاموش روشن دارند. مي دانند چگونه استراحت کنند و ريلکس شوند. از زندگي شان لذت مي برند و سرگرم مي شوند.

 40) آموخته هايشان را تمرين مي کنند. درباره تئوري هاي عجيب و غريب خيالبافي نمي کنند بلکه واقع بينانه زندگي مي کنند.

 

salamatravan@yahoo.com 

۱۰ عادت را تغییر دهید

با تغيير دادن عادت‌هايتان مي‌توانيد به آساني به استرستان خاتمه دهيد! زيرا برخي از عادت‌ها هيچ تأثيري در حالت احساسي شما ندارند و اضطرابتان را افزايش مي‌دهند
در اينجا فهرستي از دشمنان خوشبختي‌ را در اختيارتان قرار مي‌دهيم.

1- دير از خواب برخاستن

آيا وقتي كه بايد ساعت 8 ‌سر كارتان باشيد، يك ربع به 8 از خواب بلند مي‌شويد؟ زماني‌كه ساعت‌تان زنگ مي‌زند، قبل از برخاستن دست كم آن‌را 3 بار خاموش مي‌كنيد؟ در نتيجه در كمتر از 7‌دقيقه آماده مي‌شويد... دست از اين كار برداريد! پريدن از تختخواب شما را عصباني كرده و موجب استرس شديد و مضر مي‌شود!

توصيه‌: براي آنكه روزتان را با آرامش شروع كنيد، صبح‌ها وقت بيشتري را به‌خودتان اختصاص دهيد. چنانچه مربوط به مسئله روحي رواني مي‌شود و اينكه نمي‌توانيد زودتر از خواب بيدار شويد، ساعت زنگ‌دار را يك ربع جلو بكشيد!

2- عصباني شدن در راه‌بندان

هر روز صبح، زماني كه پشت فرمان هستيد به راننده‌هاي ناشي بد و بيراه مي‌گوييد و در راه بنداني كه تمامي ندارد عصباني مي‌شويد، درحالي‌كه امروز كار مهمي داريد، دير به سر كار خواهيد رسيد!

توصيه‌: چرا ماشين‌تان را در پاركينگ نمي‌گذاريد و از وسايل نقليه عمومي استفاده نمي‌كنيد؟ به اين ترتيب قادر خواهيد بود در طول مسير در آرامش كامل به مطالعه بپردازيد و وقت‌تان تا حدودي حفظ شود. چنانچه به‌شدت به ماشين وابسته هستيد، از صندلي‌هاي راحت استفاده كنيد و ايستگاه راديويي اتومبيلتان را روي يك شبكه آرام‌بخش و مورد علاقه تنظيم كنيد يا بهتر است به نوار كاستي كه در آن صداهاي طبيعت ضبط شده است گوش دهيد. جيك‌جيك پرندگان، آواي آبشار، هياهوي جنگل و صداي امواج براي آرامش مناسب هستند. فراموش نكنيد در راه بندان راننده‌اي كه جلوي شماست(و فردي هم كه جلوي او قرار دارد)در يك شرايط قرار دارند! فايده‌اي ندارد كه به رانندگان ديگر بد و بيراه بگوييد.

3- مرد ساندويچي

در ساعت ناهار، آن‌قدر كار روي سرتان ريخته كه به سرعت يك ساندويچ مي‌خريد و آن‌را جلوي كامپيوتر مي‌خوريد. علاوه بر مشكلات تغذيه‌اي كه اين عمل برايتان به همراه دارد، هيچ‌گاه وقتي براي يك استراحت واقعي براي خودتان درنظر نمي‌گيريد.

توصيه‌: به‌خودتان يك زنگ تفريح بدهيد! از محل كارتان دور شويد و يك غذاي كامل بخوريد. اگر از تنها غذا خوردن هراس داريد، با خودتان يك مجله برداريد. اين عمل براي كاهش فشار، ايده آل است. فراموش نكنيد كه طي روز 5 تا 10 دقيقه دست از كار بكشيد.

4- به دوش كشيدن همه كارها

زماني كه از شما مي‌خواهند كاري انجام دهيد، بلد نيستيد دست رد به سينه آنان بزنيد درحالي‌كه خودتان كارهاي زيادي براي انجام دادن داريد. در نتيجه بايد بدويد تا به همه كارها برسيد.

توصيه‌: نه گفتن را ياد بگيريد! مطمئنا با پذيرفتن همه كارها بايد بار مسئوليت آن‌را به دوش بكشيد و با اين عمل نشان مي‌دهيد فردي هستيد كه همه مي‌توانند روي شما حساب كنند. اما ديگر وقتي براي خودتان نداريد. درك كنيد كه سوپرمن نيستيد و در دراز مدت از پا در مي‌آييد!

5- نوشيدن روزي 10‌فنجان چاي

هر ساعت موجب آزار و اذيت مسئول آبدارخانه مي‌شويد. احساس مي‌كنيد كه اگر يك فنجان چاي در كنارتان نباشد نمي‌توانيد كار كنيد.

توصيه‌: مطمئنا چاي به شما كمك مي‌كند كه تمركز داشته باشيد. اما استفاده زياد آن فقط موجب عصبانيت شما مي‌شود! سعي كنيد به‌تدريج مصرفتان را كاهش دهيد و در عين حال چنانچه سيگاري هستيد از اين فرصت استفاده كرده و تعداد سيگارهايتان را كم كنيد.

6- عصباني شدن از تكنيك

قبول است، اين چهارمين باري است كه كامپيوترتان هنگ مي‌كند و برنامه‌اي كه روي آن كار مي‌كنيد از كار مي‌افتد و ناگهان عصباني مي‌شويد و اول از همه به مانيتور، به مهندسان كامپيوتر و در نهايت به زمين و زمان بد و بيراه مي‌گوييد!

توصيه‌:غر زدن، كامپيوتر شما را دوباره به راه نمي‌اندازد. به علاوه، هنگ كردن كامپيوتر اجتناب‌ناپذير است. زماني كه با كامپيوتر مشغول به كار هستيد، هر     5‌دقيقه همه كارهايتان را در كامپيوتر ثبت كنيد. اين عمل تا حدودي به شما آرامش خاطر مي‌بخشد.

7- دير خوابيدن

شب‌ها مدت زيادي را جلوي تلويزيون مي‌گذرانيد. تصميم نداريد به خواب عميقي فرو رويد. بدتر از آن اين است كه مي‌دانيد خسته هستيد و روز بعد به سختي از خواب بلند مي‌شويد.

توصيه‌:قبل از خواب وقت‌تان را به بطالت نگذرانيد! ساعت 10‌با يك كتاب خوب به رختخواب برويد.

8- هميشه باني مهرباني بودن

هر بار به هنگام تعطيلات آخر هفته يا تعطيلات تابستاني همان داستان هميشگي اتفاق مي‌افتد: اين شما هستيد كه بايد تصميم بگيريد به كجا برويد، براي سفر برنامه‌ريزي كنيد و چمدان‌ها را ببنديد و زماني كه به محل مورد نظر رسيديد، يك لحظه هم براي خودتان وقت نداريد! همه از شما مي‌خواهند كه منقل كباب را راه بيندازيد يا به‌دنبال نان برويد.

توصيه‌: 2ماه قبل از حركت وظايف را به‌طور مساوي بين همه تقسيم كنيد.

9- نگراني براي بچه‌ها

به محض آنكه بچه‌ها ديگر جلوي چشمانتان نباشند، نگران مي‌شويد. راه آسان آن است كه شب‌هايي كه قصد داريد به ميهماني برويد يك پرستار بچه بگيريد.

توصيه‌: فرزندانتان چه نزد پدر و مادرتان باشند يا نزد معلم‌شان، در جاي امني قرار دارند! بي‌دليل خود را نگران نكنيد! در ضمن، آنها بايد ياد بگيرند كه روي پاي خودشان بايستند! نبايد از شدت مراقبت و رسيدگي زياد به آنها فشار آوريد.

10- ترس از خانواده همسر

به محض آنكه براي ناهار يا شام بايد نزد پدر و مادر همسرتان برويد، همان داستان هميشگي اتفاق مي‌افتد! از 15‌روز قبل دچار استرس مي‌شويد و 15‌روز هم طول مي‌كشد تا خودتان را آرام كنيد زيرا پدر يا مادر همسرتان شما را مضطرب مي‌كنند.

توصيه‌: آيا بهتر نبود به جاي «خيال‌بافي» و سرهم كردن رنجي واهي واقعيت را ببينيد. والدين همسرتان نمي‌خواهند شما را زنده‌زنده بخورند و غذا خوردن با آنها آنطور كه شما فكر مي‌كنيد ناخوشايند نيست. مطمئنا گاه ممكن است تنشي به‌وجود آيد. اما بزرگسالان مسئول و بالغ نبايد سماجت كنند. بنابراين، دفعه بعد با خوشبيني و ديد مثبت نزد آنان برويد و خواهيد ديد كه همه چيز بهبود يافته و به‌خوبي پيش خواهد رفت.

salamatravan@yahoo.com 

راههای رسیدن به ارامش

1-جلوي گريه خود را نگيريد و گهگاهي گريه کنيد.

2- دست کم روزي 15 دقيقه را در سکوت بگذرانيد و به نيازهاي واقعي خود و نيز چيزهايي که داريد فکر کنيد. سکوت عصاره‌ي آرامش است، با زور نمي‌توان آن را ايجاد کرد، بايد زماني که فرا رسيد آن را بپذيريد. دست کم روزي يک ساعت، تنها به اتاقي برويد و در را به روي خود ببنديد.

3- افراد آرام به خود مي‌گويند که براي تغيير گذشته کاري نمي‌توان کرد، آنگاه از فکر ادامه زندگي لذت مي‌برند.

4- وقتي احساس مي‌کنيد که سرتان پر از فکرهاي جور و واجور است و جاي خالي در آن نيست، با قدم زدن، آن‌ها را پاک کنيد.

5- اگر نتوانيد کسي را ببخشيد، افکار خشمگين‌تان شما را براي هميشه با اين افراد مرتبط خواهد کرد. شاد کردن ديگران، باعث آرامش مي‌شود.

6- آرامش را از کودکان بياموزيد، ببينيد که چگونه در همان لحظه‌اي که هستند، زندگي مي‌کنند و لذت مي‌برند.

7- از همان که هستيد راضي باشيد، در اين صورت احساس آرامش بيشتري مي‌کنيد.

8- هر چه اکسيژن بيش‌تري به شما برسد، آرام‌تر خواهيد شد، خوب است در محل کار و زندگي خود گياهي نگه داريد.

9- مهم نيست که با شما مودبانه برخورد کنند يا نه، برخورد مودبانه‌ي شما، باعث ايجاد آرامي و احساس خوبي در شما خواهد شد.

10- سرعت حرکت شما با احساستان رابطه‌اي مستقيم دارد، آرام راه برويد و حرکات بدن خود را آرام‌تر کنيد، طولي نمي‌کشد که آرام خواهيد شد. گاهي مي‌توانيد براي رسيدن به آرامش، دراز بکشيد، عضلات خود را شل کنيد و به هيچ چيز فکر نکنيد.

11- با حرکات آرام و صحبت کردن شمرده، احساس آرامش را به جمع منتقل کنيد. آيا تا به حال فرد آرامي را ديديد که با صداي بلند صحبت کند؟

12- با شوخ طبعي به آرامش خود کمک کنيد.

13- راحتي، يکي از عناصر مهم آرامش است، مثل دماي مناسب، صندلي راحت و لباس و کفش راحت هر چند وقت يک بار ساعتتان را باز کنيد و خود را از فشار زمان نجات دهيد.در آوردن کفش‌ها به کاهش فشار عصبي کمک مي‌کند.فشردن يک توپ کوچک، تنش‌هاي عصبي‌اي را که در انگشتان و دست‌هاي شما متمرکز شده‌اند، خالي مي‌کند. لباس‌هاي گشاد و راحت، باعث ايجاد راحتي و احساس آرامش مي‌شود.

14- لحظه‌هاي زيباي زندگيتان را بنويسيد و از آن‌ها عکس و فيلم بگيريد، سپس بيش‌تر وقت‌ها آن‌ها را به ياد آوريد و درباره‌شان فکر کنيد و لذت ببريد.

15- هواي دريا، آب شور و صداي امواج، همگي باعث آرامش مي‌شوند، مسافرت به سواحل دريا را فراموش نکنيد. (پيشنهاد ما به شما سواحل استان گلستان است) تماشاي ماهي‌ها مثل خيره شدن به دريا، در شما ايجاد آرامش مي‌کند، زيرا ماهي‌ها آرام شنا مي‌کنند و آرام تنفس مي‌کنند.

16- آهسته غذا خوردن و جويدن، باعث تجديد قواي فکري و احساس آرامش خواهد شد.

17- براي تأثير بيش‌تر و رسيدن به آرامش، در خود متمرکز شويد و آرام نفس بکشيد.

18- تمرين کنيد که آرام‌تر از حد معمول صحبت کنيد، اين کار خود به خود ضربان قلب و تنفستان را کم مي‌کند و به شما اجازه مي‌دهد، ذهن و فکرتان را از بسياري مسايل پاک کنيد.

19- اگر به عقايد مذهبي و معنوي پايبند باشيد، به يکي از با افتخارترين روش‌هاي رسيدن به آرامش خاطر رسيده‌ايد. اگر از خدا دور افتاده‌ايد، اکنون وقت آشتي است. داشتن يک تکيه‌گاه معنوي در حد تعادل موجب آرامش مي‌شود.

20- احساسات و مشکلات خود را به ديگران بگوييد و آرامش بيش‌تري احساس کنيد.

21- يکي از مهم‌ترين مهارت‌ها در آرام بودن، فکر نکردن به مسايل کوچک است، دومين مهارت، کوچک شمردن تمام مسايل است.

22- شاد کردن ديگران، موجب آرامش مي‌شود. نمي‌دانيد چه لذتي دارد پول رستوران امشب را با توافق سايرين به يک کارتن خواب هديه دهيد. قدرداني کنيد. ديگران را براي لطف کردن به خود تحت فشار قرار ندهيد، لطف که وظيفه نيست.

23- اگر مي‌دانستيد که : «سيگار کشيدن + ورزش نکردن = استرس، اضطراب و حذف آرامش»، هرگز سيگار نمي‌کشيديد و ورزش کردن را به تعويق نمي‌انداختيد

دید کلی

هر که هستید و هر کجا زندگی می‌کنید، آرامش را به زندگی خویش دعوت کنید و آن را در ذهن خود جایگزین سازید. اگر کلام و رفتار شما قرین آرامش باشد بدون شک این ویژگی به دنیای اطراف شما نیز سرایت خواهد کرد. بخاطر داشته باشید، برای رسیدن به این وضعیت ، لازم است برخی قابلیتهای ویژه را در خود پرورش دهید و شرایط خاصی را در زندگی خویش ایحاد نمایید. رعایت نکات زیر مقدماتی است که به شما کمک می‌کند و در این مسیر گام بردارید.

راههای رسیدن به آرامش

یاد بگیرید که گاه مسائل را رها سازید.

بدین معنی که به هر مسئله‌ای دائما گره نخورید. وقتی همیشه و همه جا فکر مسائل خود هستید و به مرور آنها می‌پردازید، در واقع همیشه بار اضافی را با خود حمل می‌کنید، که این خود سبب ایجاد اضطراب و استرس در شما می‌گردد. بیاموزید که با یک ذهن رها و آزاد زندگی کنید. این امر به شما کمک می‌کند تا با هر محرک کوچک و یا مانع جزئی آشفته نشوید.

به خود و خدای خود ایمان داشته باشید.

اگر به خود و خدای خود ایمان داشته باشید، براحتی از عهده مشکلات زندگی برخواهید آمد و ثابت قدم و مطمئن در راه رسیدن به اهداف خود گام بر خواهید داشت.

مثبت اندیش باشید.

اگر دیدگاه مثبت اندیشی نداشته باشید، همه چیز می‌تواند بی‌فایده و بی‌ثمر باشد. داشتن نگرش مثبت و امید ، بهترین سلاح در مقابل ترس و اضطراب است.

نسبت به انتظارات و برنامه‌های خود واقع بین و منطقی باشید.

توانائیهای خود را در موقعیتهای خاص بشناسید و نسبت به عدم توانائیها و ضعفهای خود واقع بین باشید. هر چقدر نگرش شما نسبت به مسائل زندگی منطقی‌تر باشد، به آرامش بیشتری دست خواهید یافت.

نسبت به انسانها ، عشق بی قید و شرط خود را نثار کنید.

شما می‌توانید از دوستان ، همکلاسیهای خود شروع کنید. یاد بگیرید که آنها را بدون قید و شرط دوست بدارید، در مقابل ضعفهای آنها صبور باشید و خطاها و اهمال کاریهایشان را ببخشید. هر چقدر نسبت به دیگران بخشش بیشتری داشته باشید، احساس شادی و خرسندی بیشتری را تجربه خواهید کرد.

معنای فداکاری را لمس کنید.

دست بخشش داشته باشید، ولی انتظار بازگشت نداشته باشید. دیگران را به شیوه خودشان خوشحال کنید. به افراد بی پناه و یتیم و فقیر کمک کنید. برای آنهایی که خواهان یاری گرفتن از شما هستند پشت و پناه باشید، و بدون آن که منتی بر آنها نهید تکیه گاهشان باشید، هر چقدر بیشتر ببخشایید، از الزامات و قید و بندها بیشتر رها خواهید شد.

افکار خود را بازسازی کنید.

در افکار و عقاید خویش نسبت به شخص خود ، بازنگری کنید. بیاموزید در مقابل خویشتن صبور باشید و ارزشها ، استعدادها و مهارتهای خود را ارج نهید. خود را بدون هیچ قید و شرطی دوست بدارید. هر گونه ترس و تردید غیر منطقی که در مورد خود دارید، کنار بگذارید. اگر دیدگاه مثبت و سالمی را در مورد خود داشته باشید، یاد خواهید گرفت که خود را بدون قید و شرط قبول داشته باشید.

salamatravan@yahoo.com 

 

سلامت روان چيست ؟

 بهداشت روان چيزي فراتر از فقدان يا نبود بيماري رواني است. بعد مثبت بهداشت روان كه سازمان بهداشت جهاني نيز روي آن تكيه دارد، در تعريف سلامتي لحاظ شده است « سلامتي يك حالت رفاه فيزيكي، رواني و اجتماعي است نه فقط فقدان بيماري و يا ناتواني».

 مفهوم بهداشت روان شامل رفاه ذهني، احساس خودتوانمندي، خودمختاري، كفايت، درك هم بستگي بين نسلي و توانائي تشخيص استعدادهاي بالقوه هوشي وعاطفي درخود است. بگونه اي ديگر مي توان گفت: بهداشت روان حالتي از رفاه است كه در آن فرد توانائي هايش را باز مي شناسد و قادر است با استرس هاي معمول زندگي تطابق حاصل كرده ، از نظر شغلي مفيد و سازنده باشد و بعنوان بخشي از جامعه با ديگران مشاركت و همكاري داشته باشد. بهداشت روان به همه ما مربوط است نه فقط به كساني كه از بيماريهاي رواني رنج مي برند. هيچ گروهي از بيماري رواني مصون نيست. البته بايداذعان داشت كه در افراد بي خانمان، تهيدستان، افراد بيكار و با سطح تحصيلات پائين،‌كساني كه قرباني خشونت بوده اند، مهاجرين و پناهندگان، كودكان و نوجوانان، زناني كه مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و در افراد مسن كه مورد غفلــــــت و بي توجهي واقع شده اند، بيشتر ديده مي شود.

متاسفانه در بخش عظيمي از دنيا بهداشت روان و بيماري رواني باندازه سلامت جسماني و بيماري جسمي اهميت ندارد و مورد بي توجهي و غفلت قرار گرفته است .

 عظمت بار بيماريهاي رواني:امروزه حدود 450 ميليون نفر از مردم دنيا از يك بيماري رواني يا رفتاري رنج مي برند برطبق آمار سازمان بهداشت جهاني در سال 2001،33درصد از عمر سپري شده با ناتواني  (YLD) بدليل بيماري هاي عصبي- روانپزشكي است. بيماري افسردگي تك قطبي، علت 15/12 درصد از سالهاي سپري شده با ناتواني است و سومين رتبه را بين علل نسبت داده شده به باركلي بيماريها دارد. 4 مورد از 6  علت اصلي سالهاي سپري شده عمر با ناتواني بدليل بيماريهاي عصبي - روانپزشكي را، بيماريهاي رواني چون: افسردگي، بيماريهاي وابسته به مصرف الكل، اسكيزوفرني و بيماري دو قطبي به خود اختصاص داده است . بيش از 150 ميليون نفر از مردم دنيا در هر برهه از زمان از افسردگي رنج مي برند. حدود 1 ميليون خودكشي موفق هرسال در جهان داريم و حدود 25 ميليون نفر از مردم جهان از اسكينروفرني، 38 ميليون نفر از صرع و بيش از 90 ميليون نفر از يك بيماري وابسته به مصرف الكل و يا ساير مواد رنج مي برند.

اختلالات رواني و بيماريهاي طبي با هم در ارتباطند

كاملاً روشن است كه عملكرد رواني بطور بنيادي با عملكرد فيزيكي، اجتماعي و پيش آگهي سلامتي در ارتباط است. بطور مثال افسردگي عامل خطري براي بيماريهايي مثل سرطان ها و بيماريهاي قلبي است و از طرفي بيماريهاي رواني مانند افسردگي و اضطراب و وابستگي به مواد در افرادي كه از بيماريهاي جسمي رنج مي برند موجب عدم پذيرش و شكست در برنامه هاي درماني بعلت رعايت نكردن اصول درمان توسط بيمار مي شود.

رفتارهاي مخاطره آميزي چون كشيدن سيگار، فعاليت جنسي غير ايمن، با بيماريهائي مثل سرطان و ايدز مرتبط هستند. در بين 10 عامل خطر براي بار كلي بيماري كه در DALY محاسبه شده،ودرگزارش بهداشت جهانی  2002 آورده شده است ،3 مورد آن روانی- رفتاری بوده ( روابط جنسي غير ايمن، مصرف تنباكو و الكل) و 3 تاي ديگر تحت تاثير فاكتورهاي رواني- رفتاري قرار مي گيرد (چاقي، فشار خون و كلسترول بالا).

شيوع افسردگي اساسي در جمعيت بطور كل بين 3 تا 10% است ولی در افرادي كه دچار بيماريهاي مزمن هستند اين ميزان بيشتر است .

افراد افسرده مبتلا به بيماريهاي عفوني ممكن است برنامه هاي درماني خود را نپذيرند و رژيم درماني مربوطه را رعايت نكنند و اين مسئله باعث مقاومت داروئي شده و روي سلامت عمومي جامعه عوارض جـــــــدي مي گذارد و از طرفي اين افراد بيشتر مصرف كننده مراقبت هاي بهداشتي و درماني هستند و هزينه مضاعفي را برجامعه وارد مي كنند.

تا 29درصد از افراد مبتلا به فشار خون افسردگي اساسي دارند: تا 22درصد از افراد مبتلا به انفاركتوس قلبي، 30درصد افراد مبتلا به صرع، 27 درصد افراد مبتلا به ديابت ، 31 درصد افراد مبتلا به سكته مغزي ، 33 درصد از افراد مبتلا به سرطان ، 44درصد افراد مبتلا به ايدز و 46 درصد از افراد مبتلا به سل از افسردگي اساسي رنج مي برند.

از باري كه برخانواده ها تحميل مي شود نبايد غفلت كرد

افراد خانواده اين بيماران اغلب اولين مراقبين آنها هستند و از حمايت هاي فيزيكي و عاطفي گرفته تا بار سنگين هزينه هاي درمان و مراقبت از بيمارانشان بعهده آنهاست.

تخمين زده مي شود در 1 خانوار از هر 4 خانوار، حداقل يك فرد مبتلا به اختلال رواني يا رفتاري وجوددارد . خانواده ها علاوه بر فشار و استرس بالاي ناشي از مشاهده بيماري در يكي از اعضاء مورد علاقه و عزيزشان، در معرض انگ اجتماعي و تبعيضي هستند كه بيماري رواني در اجتماع به روي آنها مي گذارد. طرد شدن از طرف دوستان،بستگان و همسايگان، احساس منفك بودن و محدوديت در فعاليت هاي اجتماعي را با خود به همراه دارد.در اغلب موارد خانواده ها هزينه درمان بيماران رواني را متحمل مي شوند و سهم دولت و سازمان هاي بيمه گر عمدتاً ناچيز است.

بار اقتصادي بيماريهاي رواني

 در ايالات متحده امريكا، سالانه 148 ميليون دلار صرف هزينه كليه بيماريهاي رواني مي شود. در سال 1996 و 1997، انگلستان هزينه بيماريهاي رواني را 32 ميليون پوند برآورده كرده بود كه 45 درصد آن بدليل از دست دادن كارآئي و توانائي سازندگي بود.

بيماري اسكيزوفرني و آلزايمر، از بيماريهائي چون آرتريت، آسم، كانسرونارسائي احتقاني قلب و ناهنجاريهاي مادرزادي قلب، ديابت، فشارخون و سكته مغزي، هزينه درماني متوسط براي هر بيمار بيشتري دارد.

 

بيماري رواني كارآئي، شغل يابي و حفظ شغل را در فرد كاهش مي دهد

در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا 35 تا 45 درصد غيبت از محل كار بدليل مشكلات بهداشت رواني است. بطور متوسط تعداد روزهاي از دست رفته كاري كه به بيماريهاي رواني نسبت داده مي شود 6 روز در ماه در هر 100 كارگر و تعداد روزهاي كم كاري 31 روز در ماه در 100 كارگر است .

در ايالات متحده 8/1 تا6/3 درصد از كارگران از افسردگي اساسي رنج مي برند و شاغلين با افسردگي 2 برابر بيشتر احتمال ناتواني در كار نسبت به افراد بدون افسردگي دارند.

 

ارتقاء بهداشت 

ازديدگاه مجريان بهداشتي ارتقاء بهداشت به كوشش هائي اطلاق مي گردد كه جمعيتهاي سالم رانيز شامـل مي شود وهدف از آن بالا بردن سطح بهــداشت و ســلامتي است ( تايلور،1995) .ارتقاء بهداشت با مفاهيم ديگري چون آموزش بهداشت پيشگيري اوليه وتامين بهداشت ارتباط دارد. بحث هاي زيادي در مورد ارتباط اين مفاهيم مطرح شده است. مفهوم پيشگيري عموماً به معني كاهش خطر ابتلاء به بيماري است (پيشگيري از رويدادها، پيامدها و عوارض يك بيماري و پيشگيري از رخداد دوباره بيماري). در حاليكه آموزش بهداشت مفهومي است كه ارتقاء بهداشت از آن برخاسته است . بطور سنتي آموزش بهداشت به آموزش افراد و پس از آن آموزش گروهها و جامعه ربط داده ميشود بنابراين تمركز آن نخست به افراد و سپس بر تغيير رفتار جمعي است . با توجه به موارد ياد شده ميتوان گفت آموزش بهداشت در عملي ساختن فعاليتهاي ارتقاء بهداشت نقش مهمي دارد.

 

ارتقاء بهداشت روان جامعه نگر:

در سال 1963يكي نخستين فعاليت هاي آموزشي بهداشت روان با پرورژه بهداشت رواني نورث امپتون معرفي شد. اهداف اين پرورژه عبارت بودند از :

1- آگاهي عمومي از اختلالات رواني بعنوان يك مشكل

2- گسترش دانش و آگاهي در زمينه سبب شناسي اختلالات رواني

3- نشان دادن پيشرفت ها در زمينه درمان و مراقبت از بيماران رواني

4- ارائه اطلاعات در مورد اينكه مراقبت جامعه نگر چيست و چگونه افراد غير متخصص ميتوانند دراين زمينه همكاري داشته باشند و بيان اهميت اين همكاري .

 گرچه اهداف برنامه ارتقاء بهداشت رواني جامعه نگر افراد بهنجار جامعه است ولي بيشتر برنامه هاي ارتقاء بهداشت رواني در جمعيت ها و گروههائي مانند دانش آموزان كارمندان و كارگران و بيماران رواني اجرا شده است .

يكي از اهدافي كه ميتوان به آن اضافه كرد و از اهداف سازمان جهاني بهداشت در سال 2003 بود انگ زدائي از بيماران رواني است كه اين امر با آموزش عموم مردم جامعه امكانپذير خواهد بود با تغيير نگرش مردم در مورد بيماريهاي رواني و قابل تشخيص و درمان بودن اينگونه بيماريها، مشابه بسياري از بيماريهاي حاد يا مزمن جسمي، خواهيم توانست مقداري از بار انگ اجتماعي و تبعيضي كه بر اين گروه از افراد جامعه تحميل ميشود، كاهش دهيم.

نياز به افزايش آگاهي مردم و ارتقاء فرهنگ بهداشتي جامعه در ايران قطعاً وجود دارد. در تحقيقي كه توسط شادمنش و همكاران در زمينه بررسي فرهنگ بهداشتي مردم شهرنشين استان كردستان در سال 1377 انجام شد نشان داده شد كه 61% آگاهي ضعيفي از مفهوم بهداشت داشتند. 35% از مردم معتقد بودند كه طب سنتي تاثير زيادي در درمان بيماريهاي داشه و 12% از مردم به دعا نويس جهت بهبود بيماري اعتقاد داشتند. در خصوص چگونگي بهبود يك بيماري رواني بين نظرات مردم در شهرهاي مختلف استان( با 0001/0) تفاوت وجود داشت .

شواهد علمی درموردتاثيربرخي آموزشهاي بهداشتي در زمينه سلامت روان

 از آنجائيكه برنامه ريزي و اجراي مناسب هر برنامه بهداشتي مستلزم تشخيص عناصر و مولفه هاي اصلي است ، با بررسي متون و اقدامات انجام شده به اين نتيجه دست يافته ايم كه آموزش مهارت هاي زندگي كه از حدود 16 سال پيش در بسياري از كشورهاي دنيا در حال اجراست  و نتايج پرباري را با خود به همراه داشته است ، در ايران نيز بتواند گامهاي بزرگي را در زمينه ارتقاء سلامت رواني افراد جامعه بردارد. برنامه آموزشي مهارتهاي زندگي بر طبق تحقيقات گسترده قبـــلي در پيشگيري از سوء مصرف موارد (بوتوين و همكاران 1980و1984 ، پنتز 1986) ، پيشگيري از بي بند و باري جنسي (اولوپس 1990)، بارداري در نوجوانان (زابين و همكاران 1986 و شينگ 1994)،‌ارتقاي هوش (گونزالس ،1990) پيشگيري از ايدز (سازمان بهداشت جهاني، 1994) آموزش صلح (پراتزمن و همكاران) و ارتقاء اعتمــــــاد به نفس (تاكيد ،1990) مفيد و موثر بوده است . از اين گذشته بسياري از شاخصهاي سرمايه اجتماعي (Social capital ) با مهارتهاي مرتبط مي شود.

در ايران نيز برنامه بهداشت روان در مدارس در سال 1378 توسط دكتر بينا و همكاران در منطقه دماوند بر روي 280 نفر از دانش آموزان پسر و دختر مقاطع راهنمايي ودر دو سطح دانش آموزان و معلمين انجام شد. ارزيابي قبل و بعد از مداخله نشانگر افزايش آگاهي دانش آموزان و معلمان نسبت به مقوله بهداشت روان ، تغيير نگرش آنها به مسئله بهداشت روان و بهبود نمرات سلامت روان آنان بود.

بطور كلي مهارتهاي زندگي شامل مهارتهايي است كه باعث افزايش توانائي هاي رواني – اجتماعي افرد ميشود و اوراقادر مي سازد تا بطور موثر با مقتضيات و كشمكش هاي زندگي روبرو شود. آموزش مهارتهائي چون حل مسئله و تصميم گيري، تفكر خلاق نقّاد ، برقراري ارتباط، خود آگاهي ، همدلي، مهارت مقابله با استرس و مهارت جرات آموزی و ابراز وجود همزمان با شگل گيري شخيصت و رشد تفكر شناختي كودك و دوره ها ي حساس نوجواني  ميتواند به ميزان زيادي از آسيب هاي رواني – اجتماعي آتي پيشگيري كند.

اداره سلامت روان وزارت بهداشت در حال تلاش براي گسترش كشوري طرح آموزش مهارتهاي زندگي است و در سال گذشته كليه روان شناسان و روانپزشكان مسئول برنامه بهداشت روان را در كليه دانشگاههاي علوم پزشكي كشور آموزش داده است و اين فعاليت در سطح كشوري آغاز شده است .

salamatravan@yahoo.com