وقتی یکی را دوست دارید...

وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود

وقتی یکی را دوست دارید،

در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست

وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید

وقتی یکی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید

وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد

وقتی یکی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند

وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد

وقتی یکی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید

وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست                          

وقتی یکی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست

وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی هم عشق می ورزید

 

چگونه با گذشته و اشتباهاتتان کنار بیایید و از آنها بگذرید

برای فراموش کردن گذشته، باید با مرگ ها، طلاق، یا فقدان های مختلف کنار بیایید و در این مقاله توصیه هایی برای روبه رو شدن با شکست هایتان، خداحافظی کردن و گذشتن از آنها معرفی کنیم.

فراموش کردن گذشته تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت ترین کارهاست. با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن خداحافظ مشکل دارید.

آسان نیست اما راه های عملی برای فراموش کردن گذشته تان وجود دارد. قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.

6 قدم برای فراموش کردن گذشته

1. درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید، و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

2. با دور ریختن  احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.

3. درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید.  برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.

4. احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.

5. معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.

6. برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.

فراموش کردن گذشته یعنی چه؟

فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید. درمواجهه با  شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و موثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید سعی کنید خودتان را ببخشید.

فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگیدیگران هم علاقه نشان دهید.

فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید.

وقت می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوءاستفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.

 

چطور هوای شوهر خود را داشته باشیم

پشت او بایستید مثل یک مرد!

هر زن خوبی، نیک به این نکته واقف است که چطور باید در مواقع سخت کنار شوهرش باشد. این مواقع سخت شامل همان لحظه‌هایی می‌شود که روزگار با یک لگد جانانه آنها را به بدترین قسمت ممکن زندگی پرتاب می‌کند. مثلا وقتی که چک‌های همسر شما به بانک می‌رود، آن هم درست در شرایطی که ریالی پول در حساب او نیست. یا وقتی که رئیسش بدون هیچ دلیل موجهی او را به شدت مورد مواخذه قرار داده آن هم فقط به این دلیل که روی مود خوبی نبوده است. در این میان نکته‌هایی وجود دارد که شاید شما از آنها آگاه نباشید. همین نداشتن آگاهی بعضی اوقات سبب می‌شود شما در مواقع ناراحتی همسرتان رفتاری از خود نشان دهید که اوضاع را چه بسا بدتر هم بکند. در واقع دانستن اینکه در روزهای بد زندگی همسرتان شما چه رفتاری باید داشته باشید بسیار ضروری‌تر از رفتار شما در روزهای خوش زندگی شوهرتان است. تحقیقات نشان داده است که اگر همسر شما روزهای بدی را به لحاظ کاری و یا چیزی شبیه آن سپری می‌کند، بیشترین چیزی که شما می‌توانید انجام بدهید، حمایت از اوست. شما باید پشت همسرتان بایستید و حداقل در خانه موقعیتی را فراهم کنید که فاقد هرگونه استرسی باشد. از طرف دیگر در مواقع خوشحالی او هم می‌توانید بعضی از مسائلی را که در شرایط عادی نمی‌توانید راجع به آنها صحبت کنید، بیان کنید. به این ترتیب است که شما می‌توانید روابط زناشویی خود را محکم کنید.

کنجکاو باشید

این کنجکاوی به معنای کنترل کردن شوهرتان نیست. پس لطفا اشتباه نکنید. از همسرتان راجع به چیزهایی سوال کنید که برای او جذاب هستند. البته این سوال‌ها اصلا نباید منفی باشند. بلکه باید نشان بدهید آنچه که برای شوهر شما قابل اهمیت است به همان اندازه برای شما هم اهمیت دارد. شما می‌خواهید در تجربه کردن اتفاقاتی که برای او جالب توجه هست به همسرتان بپیوندید. بنابراین او احساس می‌کند شما همیشه و همه جا کنارش هستید حتی اگر حضور فیزیکی هم نداشته باشید اما او این احساس را خواهد داشت. کنجکاوی مثبت شما نسبت به علایق همسرتان (حتی اگر این مقوله فوتبال باشد که خانم‌ها خیلی توجهی به آن ندارند) باعث می‌شود که او خیلی راحت‌تر به شما اعتماد کند و همه چیز را برایتان بازگو نماید. این حس شما را بیش از پیش به همسرتان نزدیک می‌کند. چون او می داند علایقش همان قدر که برای خودش اهمیت دارند، برای شما هم مهم هستند.

از خود اشتیاق نشان بدهید

اگر همسرتان موفق شده یک ارتقاء شغلی را به دست بیاورد یا اگر معامله‌ای را که مدت‌ها برایش تلاش کرده به سرانجام رسانده، باید بدانید که شما مجبور هستید تاکید می‌کنیم مجبور هستید شوق و شور مضاعفی از خود بروز بدهید. وقتی که او به خانه می‌آید و این خبر خوش را به شما می‌دهد، اگر آب دستتان است زمین بگذارید و هرکار دیگری را فراموش کنید. فقط یک کار است که شما باید انجام بدهید. به همسرتان بگویید که چقدر برای او و بابت موفقیتی که به دست آورده است خوشحال هستید.

فراموش نکنید که شما باید خوشحالی خود را به شوهرتان نشان بدهید. حتی بیشتر از آن حدی که واقعا خوشحال هستید. اگر لازم شد حتی از فرط خوشحالی یک جیغ کوتاه هم بکشید. حالا می‌توانید غرور و فخر او را بابت اینکه شما تا این حد از خوشحالی‌اش خوشحال شده‌اید ببینید.

باور کنید همسر شما در چنین موقعیتی بیشتر از اینکه بابت آنچه به دست آورده خوشحال باشد به خاطر اینکه شما را اینچنین شریک شادی خود دیده خوشحال است. یادتان نرود که اگر دستاورد همسر شما یک ارتقای شغلی است، پس باید خودتان را آماده کنید برای ساعت‌های بیشتری که او قرار است صرف کارش کند. حتی اگر این موضوع کمی شما را به فکر فرو برده و نگرانتان کرده، لطفا هرگز در آن لحظه چنین چیزی را بروز ندهید و هر دلواپسی را پیش خودتان نگه دارید. به هیچ‌وجه توی ذوق شوهرتان نزنید. فعلا فقط وقت خوشحالی است. بگذارید شوهرتان با چنین خوشحالی که شما از خود نشان می‌دهید، احساس یکی بودن کند، یکی بودن با شما و این یعنی مقدمه ساختن یک رابطه فوق‌العاده محکم و ارزشمند.

او را تصدیق کنید

همسرتان بابت پیروزی تیم فوتبال محبوبش بسیار خوشحال است و صدای خنده‌اش همه فضای خانه را پر کرده. حتی اگر فوتبال برای شما مقوله جالبی نیست، اما لطفا خوشی او را خراب نکنید. برعکس این خوشحالی را تایید کنید. چطور؟ اصلا کار سختی نیست. اتفاقی که تا این حد موجب مسرت همسرتا ن شده را همانقدر که برای او جدی است مهم جلوه دهید و در این خوشحالی همراهی‌اش کنید. به او بگویید که اگر تیم مورد علاقه‌اش شکست می‌خورد، چقدر متاسف می‌شدید و حالا که برنده شده است تا چه اندازه خوشحال هستید. وقتی که شما دقیقا همان چیزی را تایید می‌کنید که همسرتان می‌خواهد در واقع حس همذات‌پنداری خود را با او نشان داده‌اید و در ضمن ثابت کرده‌اید که حداقل به اندازه‌ای که نیاز باشد از مقوله‌ای که برایش اهمیت دارد، اطلاعات کافی دارید. این حرکت شما برای ساختن روابطی نزدیک بسیار مهم است حتی اگر پیش خودتان فکر می‌کنید که علایق او بیشتر مناسب یک نوجوان است تا یک مرد بالغ متاهل. اگر همانطور باشید که او دوست دارد، اگر به علایقش احترام بگذارید و خودتان را در غم و شادی‌هایش دخیل کنید، در واقع به او احترام گذاشته‌اید نه اینکه باج داده باشید. پس لطفا احترام گذاشتن را با باج دادن اشتباه نکنید. مطمئن باشید این موضوع شما دو نفر را بیشتر به هم نزدیک می‌کند.

به او توجه کنید

یک نکته مهم درباره زبان بدن شما وجود دارد. چیزی که می‌تواند در ایجاد روابط محکم با همسرتان بسیار کارساز باشد. وقتی شما هیچ ری‌اکشن فیزیکی از خود بروز نمی‌دهید، ممکن است این ذهنیت را برای همسرتان یا حتی فرزندانتان ایجاد کند که شما یک انسان بی‌تفاوت هستید. بنابراین گاهی واقعا نیاز است همراه کلمات حمایت کننده از چهره و حرکات دستانتان نیز برای جدیت بخشیدن به ماجرا استفاده کنید. وقتی همسرتان مشغول تعریف کردن یک ماجرای جالب (از دید خودش) برای شماست. اگر خودتان را سرگرم ناخن‌گرفتن کنید، یا حین حرف‌های او از پنجره به بیرون زل بزنید تا سرتان را به گردگیری گرم کنید، حتی اگر گوشتان هم به حرف‌های او باشد، اما عملا با رفتار و زبان بدنتان بی‌علاقگی خود را نشان داده‌اید. به جای آن، در چشم‌های او نگاه کنید. لبخند بزنید و نزدیک او بنشینید و با تکان دادن سر، حرف‌هایش را تایید کنید. به این ترتیب احترامی را که برایش قائل هستید، به او نشان می‌دهید و این مساله سبب می‌شود که همسرتان همچنان به گفتن ادامه دهد. با اين وصف شک نکنید که او با این طرز برخورد همیشه حرف‌هایش را به شما می‌زند، چون مطمئن است تنها کسی که با علاقه و حوصله کامل به حرف‌هایش گوش می‌کند، شما هستید. این وسط هرگز حرف نگفته‌ای هم باقی نمی‌ماند. در اين شرايط همسرتان اینقدر با شما حس یکی بودن خواهد داشت که تصمیم بگیرد همه حرف‌های خوب و بدش را فقط به شما بگوید نه هیچ‌کس دیگری.

مهمترین موانع آرامش همسران

برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات زناشویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در این ایمیل به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :

سخت گیری
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.

سخنان فتنه انگیز
یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.

تعصب و بی اعتمادی
گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهد و شانه خالی می کند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.

ترشرویی
درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و سکون خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.

ناسزا گویی
این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.

اهانت
خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.

خودخواهی
گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.

چشم و هم چشمی
بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.

لجاجت
یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.

توقعات بی جا
زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.

انتقاد ناپذیری
اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.

نا سپاسی
طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.

سوء تفاهم
در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط زناشویی شان وارد نشود.

خشم و عدم کنترل آن
تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و … در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.

زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن
برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.

بیان گلایه ها
در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.

جر و بحث
یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران را بیمار می کند و نفاق را می رویاند.

 

مجموعه گلچين جملات كوتاه و طنز پ نه پ  

دوستم میگه امروز چندمه ؟ میگم یکم ، میگه یکم مرداد ؟ پـَـ نـَـ پـَـ امروز یکم فروردینه ،


 
عیدت مبارک عمو جان بیا یه بوس بده


***************************

سر سفره عقد ، حاج آقا: عروس خانم برای مرتبه سوم میپرسم ، وکیلم ؟

عروس: پـَـ نـَـ پـَـ با منصور قرار دارم میخوام برم

***************************

بیرون دفتر فرماندم واستادم .دفترچه مرخصی تو دستم. امده بیرون میگه مرخصی میخوای؟گفتم :

 
پـَـ نـَـ پـَـ دلم تنگ شده بود امدم یه سر ببینمتو برم آسایشگاه

***************************


همسایمون عروسی داشتن .دوستم خونمون بود هی سروصداشون میومد.دوستم گفت عروسیه؟

 
پـَـ نـَـ پـَـ همسایمون سرخ پوسته مراسم خاص خودشونه...

***************************


رفیقم اومده خونمون! وضو گرفته میخواد نماز بخونه!می پرسه قبله کدوم طرفه؟!

 
میگم:میخوای نماز بخونی؟! میگه: پـَـ نـَـ پـَـ میخوام دیش ماهوارتو تنظیم کنم!!!

***************************


پشت در اتاق عمل وایستادم منتظر دکترم که برم برای زایمان... پرستاره اومده نگام میکنه میگه زاءو شمایی؟... میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواهرمه.. ترسیده منو فرستاده جاش!!!!...

***************************


تو اتوبوس از رو صندلی پا شدم جامو بدم یه پیرمرده میگه پا شدی من بشینم؟

پـَـ نـَـ پـَـ پا شدم با میله های اتوبوس استریپ تیز برقصم شما مسافرا تا مقصد حال کنین.

***************************

تو اتاق نمونه گیری آزمایشگاه به مریضه میگم : سابقه بیماری خاصی داری ، میگه :

 
واسه صحت جوابای آزمایشم میپرسی؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ خواستم بدونم اگه واقعا مریضی سر نماز

دعات کنم خدا شفات بده!!!!!!!!!

***************************
ساعت 8 صبح كلاس داریم .منم خمیازه میكشم و دهنم یه متر باز میشه .

 
استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام بخورمت

***************************


تو ایستگاه متروی آزادی یکی ازم پرسید اینجا آخرشه؟ منم گفتم پـَـ نـَـ پـَـ نیم

ساعت برای ناهار و نماز نگه داشته بعد دوباره راه میوفته

***************************


مراسم تدفین بابا بزرگم بود یارو اومده میگه پدر بزرگتو دارین خاک میکنین؟

 
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ بذرشو داریم میکاریم اب بدیم سبز کنه بعد یه بابا بزرگه دیگه در بیاد

***************************


سره کلاس دستمو بردم بالا سوال کنم.استاده میپرسه سوال داری؟؟؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ میخواستم بینم کولر باد میده یا نه که خداروشکر حل شد!!

***************************


تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله ..

 
دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم پـَـ نـَـ پـَـ این صدای منشی توالته ..

 
لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

 ***************************
وسط جاده خلخال زنجان پنچری ماشینمو می گرفتم یه آقاه رسید گفت پنچر شدی؟

گفتم پـَـ نـَـ پـَـ لاستیکم گرمش شد در آوردم هوا بخوره!!!!!

***************************

نشستیم داریم "سقوط آزاد" میبینیم ، داداشم میگه این دریا ئه واقعا کیشه؟؟؟

پـَـ نـَـ پـَـ دارن اسکلمون میکنن ... شهرک سینمایی رو آب کردن

***************************


گزارشگر فوتبال میگه محمد قاضی یه بازیکن دو پاست.

 
پـَـ نـَـ پـَـ ما فکر کردیم چهار پاست، تازه شاخ هم میزنه!

***************************


دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند.

 
پـَـ نـَـ پـَـ کچلی را بگرفتندوسرش شانه زدند!!!

***************************


اومدم یه سوسکو تو آشپزخونه بکشم ... رفیقم می گه : می خوای بکشیش ؟

 
گفتم پـَـ نـَـ پـَـ می خوام باهاش وارده مذاکره بشم اجاره خونه رو شریکی بدیم

***************************

من : سلام علی خوبی ؟ علی : سلام ،شما ؟ من : آرمینم . علی : اٍ

آرمین تویی ؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ  راهنمای 473 ، بفـــرمائید! .

***************************


بچه رو از بیمارستان آوردیم خونه بعد خوابوندیمش. فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟

 
پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین شارژ کنین چند ساعت خاموشش کنین!!!

***************************


رفتم سوپر مارکت میگم اقا ببخشید یه لامپ100محبت کنین. اورده تست کرده میگه میبری؟

میگم پـَـ نـَـ پـَـ همین جا میخورم!!!!

***************************


دیروز یه حلزون پیدا کردم به دادشم نشون دادم میگم ببین چه خشکله.میگه اینو از تو باغچه پیدا کردی؟

پـَـ نـَـ پـَـ این حلرزون گوشمه.جاش تنگ بود اون تو آوردمشون بیرون یه نفسی تازه کنه

***************************


بابام دستشوییه ... دارم درو محکم میکوبم ... اومده بیرون میگه چیه ؟ . . .  داری ؟

 
میگم پـَـ نـَـ پـَـ شما مقابل دوربین نقطه جوش پی ام اسی هستید ...متاسفانه جایزه مارو از دست دادید

***************************


با کلی تلاش و زحمت و بدبختی دنبال اتوبوسه میدویدم و دستام رو مثه میمون اینور اونور میکردم

که بلاخره پشت چراغ قرمز وایساد. اومدم دم در نفس زنون میگم آقا درو میزنی؟

میگه می خوای سوار شی؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام پیاده شم این مدت هم خیلی زحمتتون دادم.

چرا باید برای امام حسین(ع) که در 1400 سال پیش شهید شده اند، این قدر عزاداری کرد؟

سوال: چرا باید برای امام حسین(ع) که در 1400 سال پیش شهید شده اند، این قدر عزاداری کرد؟ لطفاً با بیان دلایل عقلانی، یا با روایات معتبر و یا با آیات قرآن توضیح دهید.
 

 پاسخ: حوادث گذشته ی هر جامعه می تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع دیگر، آثار عظیمی داشته باشد. اگر حادثه، حادثه ی مفیدی بوده و در جای خود دارای آثار و برکاتی بوده است، بازنگری، بازسازی و زنده نگه داشتن آن می تواند آثار و برکات زیادی داشته باشد و فراموش کردن آن موجب خسارت های جبران ناپذیری برای جامعه بشری است؛ زیرا حوادث مهمی که در تاریخ ملت ها به وجود می آیند هزینه های زیادی را برای ملت ها به همراه دارد، چه هزینه های مادی و چه هزینه های معنوی؛ نظیر از دست دادن انسان های بزرگ، رنج و مشقت و محرومیت های یک ملت و ....
بنابراین، این حوادث بزرگ و درس ها و تجربه هایی که انسان ها باید از آن بیاموزند از سرمایه های عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم می کند چنین سرمایه هایی حفظ و احیا شده و مورد بهره برداری قرارگیرد.
بی شک، حادثه عظیم عاشورا که داری ابعاد متعددی است، یکی از حوادث پر هزینه برای بشریت بوده است؛ چرا که با هزینه ای چون شهادت امام معصوم (ع) (انسان کامل) و یاران با وفای آن حضرت و رنج و سختی کشیدن خانواده و اطفال آن حضرت و ... به دست آمده است.
از طرف دیگر، این حادثه یک حادثه و واقعه ی شخصی (برای منافع شخصی و گروهی و طایفه ای) نبوده است، بلکه واقعه ی کربلا و شهادت حسین بن علی(ع) و یاران با وفایش یک مکتب است که دارای درس ها و اهداف و عبرت هایی همچون: توحید، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، حقیقت خواهی، ظلم ستیزی، کرامت نفس، عزت و ... می باشد.
اگر این مکتب انسان ساز، نسل به نسل بین انسان ها منتقل شود، بشریت می تواند به ازای هزینه ای که برای آن متحمل شده است، از آن سود برده، حداکثر بهره برداری را بنماید. ولی اگر خدای نخواسته این حادثه فراموش شده ، یا تحریف گردد، بیشترین ضرر متوجه جامعه ی بشری و مخصوصاً جامعه ی دین داران می شود. و اگر می بینیم در کلمات ائمه معصومین (ع) بر عزاداری و برپایی مجالس عزای آن حضرت تأکید شده است، از آن جهت است که مکتب انسان ساز آن حضرت همواره زنده و پویا باقی بماند و تجربه ی پیروزی خون بر شمشیر و حقیقت خواهی بر حق ستیزی برای همیشه همچون مشعلی فروزان، روشن­گر راه انسان ها باشد.
این تأکیدات حضرات معصومین (ع) باعث شده است تا مجالس عزاداری امام حسین(ع) از زمان شهادت آن حضرت تا به امروز، به صورت یک جریان زنده و فعال و انقلابی درآید و هزاران شاعر و نویسنده و خطیب، در این باره مطلب ارائه کنند. هر چند دشمنان، تلاش های گسترده ای در جهت تحریف این واقعیت عظیم نموده اند ولی همین مجالس عزاداری باعث شده است، اسلام برای همیشه زنده بماند و مبارزه با ظلم و ستم و تجاوزگری به عنوان یکی از شعارهای حسین بن علی (ع) در سراسر جهان طنین انداز شود.
همان گونه که بیان شد، حفظ و حراست و زنده نگه داشتن وقایع عاشورا مساله ای است که عقل به روشنی بر آن دلالت دارد و سیره و روش حضرات معصومین(ع) بر زنده نگه داشتن چنین مراسم و مجالسی بوده است؛ امام رضا (ع) می فرماید: «روش همیشگی پدرم (امام موسی بن جعفر (ع)) این بود که هرگاه محرم فرا می رسید، روز گریه و مصیبت او بود و خنده ای در چهره نداشت تا دهه ی عاشورا سپری شود، روز عاشورا روز گریه و سوگواری و مصیبت او بود.»
علقمه بن محمد حضرمی می گوید: «امام باقر (ع) برای حسین(ع) گریه می کرد و ناله سر می داد و به هر کس در خانه اش بود دستور می داد گریه کند و در منزل آن حضرت، مجلس سوگواری و عزاداری تشکیل می شد و آن مصیبت را به همدیگر تسلیت می گفتند.»
باید دانست که حضرت حسین بن علی(ع) با آن مقام و مرتبه ای که در پیشگاه خداوند متعال دارند، نیازی به چنین مراسم عزاداری ندارند و تأکید ائمه اطهار (ع) بر برپایی چنین مجالسی، به خاطر آثار و برکات این مجالس است که بعضی از آنها عبارتند از:
1. ایجاد وحدت و یکپارچگی در بین صفوف پراکنده ی پیروان حضرت اباعبدالله (ع)؛ همان طوری که مراسم حج، وحدت و همدلی را در بین مذاهب و فرق اسلامی ایجاد می کند، این مجالس وحدت و همبستگی و اتحاد را در بین شیعیان و علاقه مندان آن حضرت مستحکم می سازد.
2. آشنا شدن مردم با راه و رسم ائمه ی دین؛ زیرا این مجالس بهترین مجال و بهترین فرصت برای بیان سیره و اهداف آن بزرگواران است و کسانی که در این گونه مجالس شرکت می کنند، بیشترین آمادگی را برای دریافت چنین مطالبی دارند.
3. ایجاد پیوند قلبی با حجج الهی و بهره مند شدن از عنایات خاصه آن بزرگواران؛ زیرا در کلام ائمه (ع) سفارش زیادی به برپایی چنین مجالسی شده است و برپایی این گونه مجالس، در حقیقت ارج نهادن و اطاعت کردن از دستورات امامان معصوم(ع) است، و بدیهی است که این اطاعت امر، از جانب آن بزرگواران بی پاسخ نخواهد بود.
4. وقتی در بیان واقعه ی عاشورا، ظلم ها و انحرافات و منکرات دشمنان اسلام بیان می گردد و چهره ی واقعی مدعیان خلافت اسلامی بر ملا می شود، اذهان مخاطبان و شنوندگان به انحرافات موجود در جامعه ی خودشان، معطوف می گردد و درصدد اصلاح جامعه ی خویش ، با دوری کردن از یزید هر زمان و اطاعت از حسین زمان خویش، بر می آیند و در می یابند که ظلم ها و انحرافات و منکرات، اختصاص به زمان خاصی نداشته و در هر زمان ممکن است جامعه به چنین حوادثی دچار شود؛ به عبارت دیگر این مجالس موجب بصیرت و آگاهی انسانها نسبت به زمان خویش می شود و در این مجالس است که انسانها نسبت به وظایف خود، آگاه می شوند.
اینها بخشی از آثار و برکات مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) می باشد که در صورت تعطیل شدن چنین مجالسی، جامعه از آن محروم خواهد بود.
نکته ی قابل توجه این است که بزرگداشت واقعه ی عظیم عاشورا باید به بهترین وجه ممکن صورت بگیرد؛ ممکن است بتوان با بر گزاری سمینار علمی یا ساختن فیلم و نوشتن کتاب و رمان، یاد و خاطره ی آن واقعه را زنده نگه داشت، اما هیچ کدام از اینها بهترین روش نیست؛ زیرا انسان مجموعه ای است از ابعاد مختلف معرفتی، اجتماعی، غریزی، احساسی و عاطفی و ... و اگر ما بخواهیم حادثه و واقعه ی مهم و با ارزشی همچون واقعه ی کربلا را به نحو احسن زنده نگه داشته، بشریت را از مواهب آن بهره مند سازیم، باید تعظیم و بزرگداشت آن به نحوی باشد که همه ی این ابعاد وجود انسانی در زنده نگه داشتن آن نقش داشته باشند. بنابراین، مجالس عزاداری امام حسین(ع) به نحو مرسوم از زمان ائمه طاهرین (ع) تا امروز که همیشه با اندوه و اشک و بیان مصائب همراه بوده، به نحوی که احساسات و عواطف انسان ها را برانگیزد، بهترین شیوه برای زنده نگه داشتن این مجالس است؛ زیرا در این روش، علاوه بر اینکه جزئیات این واقعه مورد شناخت و معرفت قرار می گیرد، با عمق جان حاضران پیوند می خورد و از این جهت همه خود را در برپایی چنین مجالسی موظف می دانند و سعی می کنند با امکانات موجود (مال،علم،قلم،بیان و ...) این مجالس را بر پا سازند.
البته در این زمینه باید همواره متوجه انحرافات و کج روی هایی بود که ائمه (ع) و رهبران دینی پیوسته به ما هشدار داده اند.
علاوه بر این، از آنجایی که حسین بن علی (ع) شهید راه انسانیت و ارزش های بشری است،تمام نسل ها، به حکم فطرت انسانی و حس «حق شناسی» بر خود لازم می دانند که از جان فشانی ها و فداکاری های آن حضرت و یارانش تقدیر و تشکر نمایند(در قالب برگزاری چنین مجالسی).
بنابر آنچه گفته شد این بشریت است که برای حفظ و پاسداری از ارزش های انسانی و حرکت به سوی آنها، نیازمند است تا نام و یاد و خاطره ی آن حضرت را همیشه زنده نگه دارد و اگر روزی نام حسین بن علی(ع) و خاطره ی رشادت ها و ارزش ها و آرمان های آن حضرت فراموش شود، این جامعه بشری است که ضرر خواهد نمود.
این مطلب مورد تأیید و تأکید قرآن مجید نیز می باشد و قرآن مجید در سوره ی ابراهیم(ع) به حضرت موسی(ع) دستور می دهد که ایام الله را به مردم یادآوری نماید:«... و ذکّرهم بایام الله انّ فی ذلک لایات لکل صبّار شکور» یعنی: «روزهای خداوندی را به مردم متذکر شو، زیرا در این روزها نشانه هایی برای انسان های صبور و شکرگزار است
استاد علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: « به طور مسلم، منظور از ایام الله، آن زمان هایی است که امر خدا و وحدانیت او و سلطنت او ظاهر شده و یا ظاهر می شود... و نیز ایامی که رحمت الهی به ظهور می رسد، البته آن ایامی که نعمت های الهی آن چنان ظاهر شده اند که در دیگر ایام به آن روشنی نبوده است؛ مانند روزی که حضرت نوح(ع) از کشتی بیرون آمدند و روزی که حضرت ابراهیم (ع) از آتش نجات یافت و....»
بر این اساس، واقعه ی عاشورا و بقا و حیات اسلام با حزن حسین بن علی(ع) و یارانش، یکی از مصادیق ایام الله است که همه ی ما مأمور به یادآوری و تنظیم و بزرگداشت آن هستیم.

35 قدم تا او دوباره عاشقتان شود

در برابر دیگران او را مورد انتقاد قرار ندهید. اگر حس می کنید همسرتان نیاز به کمی انتقاد سازنده دارد، به هیچ وجه آن را مطرح نکنید مگر خصوصی و با لحنی دوستانه ،مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پایین آمدن عزت نفس و جریحه دار شدن احساسات می گردد.

یکی از اشتباهات جبران ناپذیر زوج ها بعد از آغاز زندگی مشترک، فراموش کردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت برای یکدیگر است. گویا همه چیز فدای روزمرگی ها می شود. غافل از اینکه این مساله باعث دور شدن و دلخوری زن و شوهر از یکدیگر و ایجاد فاصله بین آن دو می گردد.

در حالی که با یک شاخه گل، یک کلمه محبت آمیز و چند دقیقه صحبت صمیمانه می توان مشکلات و دلخوری ها را از سر راه برداشت و زندگی شیرینی را در کنار همسر خود در پیش گرفت. شاید باور نکنید ولی راه های ساده ای برای ابراز علاقه به همسرتان وجود دارد:
 

۱- برای او پیام های محبت آمیز بفرستید. به تلفن همراه او پیامی صمیمانه بفرستید. مطمئن باشید که این کار هم شیرین و هم جالب است.

۲- یکی از کارهای مشکل او را انجام دهید. یکی از کارهای روزمره که او رغبتی به انجام آن ندارد، مانند چیدن علف های هرز، را انتخاب و برای او انجام دهید و لحظه ای را که او از انجام گرفتن آن توسط شما احساس راحتی می کند، نظاره گر باشید.

۳- با هم یک کار سرگرم کننده انجام دهید. یک سرگرمی مانند حل جدول، تکمیل پروژه ای برای بهتر کردن محیط خانه، یا فروش اجناس غیرقابل مصرف منزل که می تواند شما را به هم نزدیک کند را انتخاب و در انجام آن با یکدیگر مشارکت کنید.

۴- با هم بازی کنید. با انجام بازی هایی نظیر شطرنج، لحظات خوبی را ایجاد کنید. فقط به یاد داشته باشید که اگر شما را شکست داد، با او درگیر نشده و تنها لبخند بزنید.

۵- حس قدردانی خود را ابراز کنید. وقتی همسرتان سخت کار می کند یا برایتان کاری انجام می دهد، بگذارید بداند که شما قدردان زحمات او هستید.

۶- خانه را تبدیل به پناهگاهی برای او کنید. خانه را محل امنی برای همسرتان کنید تا بتواند از استرس های زندگی رهایی یابد. تمام تلاش خود را برای ساختن محیطی مطلوب در خانه، بنمایید.

۷- به کارهای عجیب و غریب او بخندید. اجازه ندهید کارهای کوچکی که همسرتان انجام می دهد، اعصاب شما را درهم بریزد. اگر درباره آن بیندیشید، ممکن است برخی از آنها شما را بیشتر به همسرتان جذب کند. اگر او این کارها را انجام داده فقط می خواسته که تکراری عمل نکند.

۸- برای او دعا کنید. از خداوند بخواهید که در درست انجام دادن همه کارها، او را یاری کند. همچنین گاهی اجازه دهید همسرتان این دعا را بشنود. این کار سبب می شود تا او دریابد که وقتی او قادر به انجام کاری نیست، شما از شخصی توانا برایش درخواست کمک می کنید.

۹- قبل از دور انداختن چیزی هماهنگ کنید. اگر همسرتان وسایلی دارد که به نظر شما غیرقابل استفاده است، پیش از آن که مطمئن نشده اید که به آن احتیاجی ندارد، آن را دور نیندازید.

۱۰- قبل از نظافت هماهنگ کنید. پیش از جابه جایی یا مرتب کردن وسایل روی میز کار همسرتان، از او اجازه بگیرید. شاید او وسایلی را طوری قرار داده که دسترسی به آنها برایش راحت تر است و ممکن است در صورت جابه جا کردن آنها، برای او بی نظمی به وجود آید.

۱۱- با هم به پیاده روی یا گردش بروید. بگذارید طبیعت خلق و خوی شما را برای دوست داشتن تنظیم کند. صحبت کنید، گوش دهید.

۱۲- انتظار نداشته باشید آنچه را در ذهنتان می گذرد را بخواند. اگر موضوعی هست که می خواهید همسرتان بداند، به او بگویید، از او انتظار نداشته باشید که از افکار و احتیاجاتتان باخبر باشد.

۱۳- با هم بخندید. دوران بزرگسالی خود را برای لحظاتی فراموش کنید و با هم کارهای بچه گانه و شادی آور انجام دهید. همچنین، اگر کار اشتباهی انجام شد، سعی کنید با شوخی و خنده از آن بگذرید. این کار سبب کاهش استرس در آن شرایط خواهد شد.

۱۴- از جاسوسی کردن بپرهیزید. از مخفیانه زیر نظر گرفتن و بررسی همسرتان دوری کنید. اگر می خواهید چیزی را بدانید، بدون رودربایستی از او سؤال کنید.

۱۵- کارت پستال های عاشقانه به او بدهید. منتظر یک مناسبت خاص نباشید تا به او هدیه ای بدهید. عاشقانه ترین کارتی که می توانید را پیدا کنید و در ماشین او بگذارید. فراموش نکنید که پیام عاشقانه خود را هم در آن بنویسید.

۱۶- خوراکی های مورد علاقه او را تهیه کنید. شکلات یا هر خوراکی دیگری که او دوست دارد را بخرید و در کنار ظرف غذای او با یک جمله زیبا بسته بندی کنید.

۱۷- درباره آینده گفت وگو کنید. آینده خیلی هم از آنچه که به نظر می رسد دور نیست. درباره جاهایی که دوست دارید وقتی ۵۰ سال از ازدواجتان گذشت بروید، با هم حرف بزنید و سعی کنید تا آن رویاها به واقعیت تبدیل شوند.

۱۸- شک و تردیدها را روشن کنید. اگر همسرتان گفتار یا رفتاری مشکوک داشت، زود نتیجه گیری نکنید. به او فرصت دهید تا پیش از آن که شما قضاوت کنید، آن را توضیح دهد.

۱۹- بگذارید او مرد خانه باشد. اگر چه این مسئله هر روز کمتر در نظر گرفته می شود، اما هنوز هم مفید است. اما این بدان معنا نیست که چون فقط همسرتان خانه را اداره می کند و چرخ زندگی را می چرخاند، شما نباید حق انتخاب داشته باشید. این یعنی او رئیس تیم است.

۲۰- بگویید “معذرت می خواهم “. اگر چه شرایطی وجود دارد که ممکن است شما نخواهید بپذیرید که اشتباه می کنید. شاید حرف آزاردهنده ای گفته باشید یا کار بی اهمیتی انجام داده باشید. هیچ گاه برای اظهار تأسف و عذرخواهی از همسرتان غرور نداشته باشید.

۲۱- به قول های خود عمل کنید. اگر به همسرتان قول انجام کاری را داده اید، باید تا پایان آن را دنبال کنید.

۲۲- گذشته ها، گذشته! چنانچه همسرتان با رفتار یا گفتارش باعث آزردگی شما شده است، او را ببخشید. هرگاه اختلافی به وجود آمد، گذشته ها را به رخ او نکشید، به خصوص اگر اظهار پشیمانی کرده بود.

۲۳- صادق باشید. چیزی را از همسرتان مخفی نکنید. روراست و شفاف باشید. این مورد به درستکاری بیشتر شما کمک خواهد کرد.

۲۴- در برابر دوستانش به او افتخار کنید. مردها به طور ذاتی روی بالا بردن خود حساب می کنند. گاهی اوقات به منظور دلگرمی دادن به او بگذارید تعریف های شما را در مورد رفتارها و کردارهای خوبش بشنود.

۲۵- ماشینش را به کارواش ببرید. او را با شستن و تمیز کردن ماشینش غافلگیر کنید. اگر نمی توانید خودتان کار را برعهده بگیرید، آن را به یک متخصص بسپارید.

۲۶- عکس او را در صفحه کامپیوتر قرار دهید. با قرار دادن عکس او بر پس زمینه کامپیوتر خود، اجازه دهید او بداند که هنوز هم مردی خوش تیپ است.

۲۷- با هم عبادت کنید. زوجی که با هم نماز می خوانند، با یکدیگر می مانند. اینها لحظاتی لطیف و خاص هستند که بین هر دو شما به یک میزان تقسیم شده و به یک اندازه اهمیت دارد.

۲۸- غذایتان را زیر نور شمع بخورید. غذای مورد علاقه او را بپزید و شمعها را روشن کنید. زمانی را به تمرکز و توجه به یکدیگر و نگاه کردن در چشمان هم اختصاص دهید.

۲۹- در مقابل دیگران با او مخالفت نکنید. این کار سبب شرمنده شدن او خواهد شد و باعث می شود تا احترام دیگران نسبت به او از بین برود. درنظر داشتن این نکته به خصوص اگر دارای فرزند هستید، بسیار اهمیت دارد.

۳۰- در برابر دیگران او را مورد انتقاد قرار ندهید. اگر حس می کنید همسرتان نیاز به کمی انتقاد سازنده دارد، به هیچ وجه آن را مطرح نکنید مگر خصوصی و با لحنی دوستانه مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پایین آمدن عزت نفس و جریحه دار شدن احساسات می گردد.

۳۱- از او حمایت کنید. به دیگران اجازه ندهید به همسرتان بی احترامی کنند. حتی نظریه ای کنایه آمیز می تواند آزار دهنده باشد. از او دفاع کنید. نگذارید شخصی، مهم ترین و با ارزش ترین فرد زندگیتان را به زمین بزند.

۳۲- خودتان را دوست بدارید. خیلی وقتها ما به عنوان یک زن، به خاطر سستی خودمان، جلوی شوهرانمان را می گیریم. یاد بگیرید که آنها را آزاد بگذارید. موضوعاتی که شما را نگران می کنند، اغلب حتی آنها را آزار هم نمی دهند. آنچه آنها را اذیت می کند، زمانی است که ما مانع آنها می شویم. به یاد داشته باشید، گرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما وقتی خودتان را دوست نداشته باشید نمی توانید واقعا شخص دیگری را دوست بدارید.

۳۳- هنگام بیماری مراقبش باشید. مردها نازپروردگی را دوست دارند، بخصوص هنگامی که بیمارند. همه چیز را برای او فراهم کنید و سوپ مخصوصی هم برایش بپزید.

۳۴- در چشمان او بنگرید. زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند، مستقیم به چشمان او نگاه کنید. نه تنها این کار نشانگر این است که شما به آنچه او می گوید علاقه مندید، بلکه چیزی در نگاه کردن در چشمان او وجود دارد که به شما والایی خواهد داد.

۳۵- عکسهای عروسی تان را قاب کنید. پس از این که مدتی از ازدواجتان گذشت، عکسهای عروسی تان را مخفی نکنید. بلکه آنها را در قاب عکس بگذارید. این کار یادآوری خواهد کرد که چگونه در ابتدا عاشق هم شدید و چقدر این عشق افزایش یافته است.

 

عواقب گناهان جنسی

گناه جنسی نتایج و عواقبی را به دنبال خواهد داشت که تاثیر عمیقی بر ما میگذارد. دیدن تصاویر، فیلم ها و سایتهای مستهجن و شهوت انگیز، یکی از انواع گناه های جنسی است که از روی هوس و شهوت انجام می گیرد. عواقب ناشی از این عمل ممکن است به راحتی از بین نرود، اما اگر پشیمان شده و توبه کنید، خداوند شما را خواهد آمرزید


چه تا به حال این دسته از گناهان را انجام داده باشید و چه خیال آن را در سر بپرورانید، هدف ما در این مقاله ترغیب شما به ترک این اعمال است. برای این منظور، در اینجا به چند نمونه از عواقب و نتایج این گناهان اشاره می کنیم


گناهان جنسی جسم فرد را آلوده کرده و توانایی آن برای انجام مقاصد الهی را از بین می برد. گناه جنسی از این نظر مستثنی است که ما آن را بر علیه جسم خود انجام میدهیم. جسم ما معبد روح الهی است. وقتی ما از جسممان برای گناهان جنسی استفاده می کنیم، به پاکی آن تجاوز کرده و آن معبد را ویران می کنیم. همچنین آن افرادی که با آنها این گناه را انجام می دهیم را نیز آلوده می کنیم. فقدان احترام به جسممان (و خداوند) رابطه ی ما با خدا را از بین می برد


گناهان جنسی روح خداوندی را اندوهگین می کند. هر گناهی که انجام میدهیم باعث اندوهگین شدن روح خداوندی می شود و آتش روح مقدس را در زندگی ما خاموش می کند. هرچه این آتش را بیشتر فرو بنشانیم، همانقدر از نیکی و درستکاری فاصله خواهیم گرفت


ارتکاب به گناهان جنسی دژ محکمی برای شر و شیطان در زندگی فرد خواهد ساخت. وقتی ما مرتباً مرتکب گناه می شویم، دژ محکمتری برای شیطان در زندگی خود بر پا خواهیم کرد. هرچه بیشتر تن به شهوت و هوس دهیم، کنترل آنها بر روی ما بیشتر خواهد شد، تا آنجا که ما را بنده ی خود خواهند کرد. این دژ محکم بسیار مستحکم خواهد بود، چون جسم، روح و روان ما را درگیر خود کرده است. خوشبختانه دین، راه های زیادی برای ویران کردن این دژ محکم پیش پای ما قرار داده است


با ارتکاب به گناهان جنسی نفرینی پشت سرتان خواهد بود، از طرف همسر یا فرزندانتان. گناه جنسی به شیطان این امکان را می دهد که ما و نسل های بعد از ما را با نفرین، ذلیل خود کند. بی بندوباری جنسی، زنا، طلاق، نازایی، و سایر مشکلات را گاهاً می توان از نتایج گناه های جنسی دانست


گناهان جنسی پایگاهی به ارواح شیطانی برای تاثیرگذاردن بر شما را میدهد. کتب آسمانی مثال های زیادی از گناه های جنسی و عواقب حتمی آن در اختیار ما می گذارند و احتمالاً مشهورترین این گناهان، گناه داوود با بنت شیبا (مادر حضرت سلیمان) بوده است. زنای او با بنت شیبا و قتل شوهر او منجر به نزاع خانوادگی، مرگ پسرش و ایجاد فرصت برای دشمنان برای کفرگویی شد


گناه جنسی پریشانی روحی در بر خواهد داشت. با دنبال کردن لذتهای ناشی از گناه و نادیده گرفتن وجدان خود برای تشخیث خوبی از بدی، پریشانی و آشفتگی روحانی در بر خواهد داشت. هر چه بیشتر به دنبال گناه و فساد باشید، وجدانتان کدرتر خواهد شد. یک وجدان کدر باعث می شود که بیشتر درمعرض دروغ های شیطان قرار بگیریم که باعث دورتر شدن ما از خداوند یکتا می شود. و این مسئله به جایی میرسد که ما دیگر کارهای خود را گناه تلقی نخواهیم کرد و توانایی ما برای توبه و اصلاح شدن کمتر می شود


گناه جنسی پریشانی احساسی به دنبال خواهد داشت. رابطه ی جنسی، تعهد و پیوستگی احساسی با شریک جنسی ایجاد می کند. قدرت این تعهدها بر حسب نوع رابطه متفاوت است. خداوند این پیوستگی و تعهد جنسی را برای همسران ایجاد کرده است. اگر این تعهد و پیوستگی با کسی غیر از همسر فرد ایجاد شود، آشفتگی و پریشانی احساسی ایجاد خواهد شد. این آشفتگی به صورت های مختلف نمایان می شود. در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم

رویاها و افکار مکرر درمورد عشق های قبلی
ناتوانی در برقراری صمیمیت احساسی با همسر
پشیمانی و تلخی نسبت به افرادی که در رابطه های قبلی به فرد صدمه زده اند
مقایسه همسر با افراد قبلی در رابطه ی جنسی
درک اشتباه از عشق واقعی
بی بندوباری و بی قیدی جنسی، در تلاش برای یافتن عشق و صمیمیت واقعی

خطر آشفتگی احساسی به اندازه ای است که می تواند فرد را از تجربه ی صمیمیت با همسر خود و خداوند باز دارد. همچنین آشفتگی جنسی می تواند مثل یک نفرین عمل کند و اعتیاد جنسی و سایر کشمکش ها را به دنبال آورد


گناه جنسی خاطره هایی ماندنی ایجاد خواهد کرد. خاطره های روابط جنسی با کمک هورمون های مخصوص که طی انگیختگی های جنسی تولید می شود، در مغز فرد ایجاد می شوند. شیطان از این خاطره ها برای محکوم کردن و نگاهداشتن فرد در اسارت شهوت استفاده می کند. این خاطره ها ممکن است باعث ایجاد مشکل در روابط جنسی فرد با همسر خود شود. در اینجا برخی نمونه ها آورده شده است



تجربه های جنسی فرد با همسرش با افکار مربوط به عشق های قبلی و یا تصویر مستهجنی که فرد مشاهده کرده است، خراب می شود
از شریک های جنسی قبلی بت خواهد ساخت—به خصوص وقتی در زندگی زناشویی خود با مشکل مواجه شود
از عملکرد جنسی همسر خود ناراضی خواهد بود
مغر او برای ارضاء شهوات خود به جای نشان دادن عشق واقعی، به رابطه ی جنسی رو خواهد آورد
اگر همسرش راضی به انجام آنچه او سابقاً در رابطه های جنسی خود تجربه نموده و یا در فیلم های مستهجن مشاهده کرده است، نشود، خشمناک و عصبانی خواهد شد

اما اگر به دین رو آوریم، توانایی برای از یاد بردن تجربیات پست را پیدا خواهیم کرد، خواهیم توانست فکر و روانمان را شستشو داده و دوباره کنترل امور زندگی خود را در دست گیریم


گناه جنسی باعث به دنیا آمدن فرزندان ناخواسته می شود. گناه جنسی باعث پایین آوردن ارزش انسان به صورتی می شود که فرزندان انسان آشغال شناخته شوند. کودکانی که از این روابط به دنیا می آیند، در خانه هایی زندگی خواهند کرد که هیچ سایه ی پدر یا مادر مهربانی بالای سر آنها نخواهد بود


گناه جنسی فرد را در معرض ابتلا به بیماری های مسری جنسی خواهد گذارد. بیماری های مسری جنسی بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها علائم بسیار ناخوشایند و نامطبوعی را به دنبال خواهند داشت. بدترین این بیماری ها، ایدز، حتی منجر به مرگ نیز می شود


گناه جنسی از بین برنده ی ازدواج و خانواده خواهد بود. زنا معمولاً باعث از بین رفتن ازدواج و خانواده ها می شود. وقتی زنجیر وفاداری پاره شود، زن و شوهر، آسیب های احساسی، روحی، و حتی گاهی جسمی را تحمل خواهند کرد. برای تعمیر این شکاف، درمان های اساسی مورد نیاز است. خاطره هایی که طی برهم خوردن ازدواج ها ایجاد می شودف تا آخر عمر با او می مانند و نسل های بعد را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. دیدن تصاویر و فیلم های شهوت انگیر و مستهجن نیز به اندازه ی زنای واقعی، گناه آلود و زیاد آور است و خطای آن نیز نباید دست کم گرفته شود


گناه جنسی باعث بی بندوباری اخلاقی و انحراف جنسی خواهد شد. گناه جنسی معمولاً آتش تیز از شهوت در ذهن فرد ایجاد خواهد کرد. اگر پیوسته آن آتش را شعله ورتر کند، فرد هرچه بیشتر و بیشتر به اعماق فساد و تباهی فرو خواهد رفت. از این وضعیت به افراط در هر نوع ناپاکی نیز اشاره می شود که رفته رفته هوت و هوس فرد را بشتر خواهد کرد .


_________________
"براي هر كس همان اندازه كه به تو ارزش ميگذارد و خواهد گذاشت، ارزش قائل باش!"

 

دلایل خیانت مردان را بشناسید  

 

بسياري از مردان، وقتي احساس مي‌كنند همسرشان آن قدر كه بايد به آن‌ها نزديك نيست، وقتي احساس مي‌كنند روابط‌شان مثل گذشته‌ها گرم نيست، وقتي احساس مي‌كنند زندگي به تكرار افتاده، نخستين فكري كه به ذهن‌شان مي‌رسد پيدا كردن يك «جايگزين» است.


در يادداشت‌هاي قبل، به‌دنبال يافتن پاسخي به اين سوال بوديم: «آيا مردان مي‌توانند براي هميشه به يك زن وفادار بمانند؟» و به عبارت ديگر «آيا چند همسري طبيعت مردان است؟» به اين نتيجه رسيديم كه مردان شايد «ذاتا» در اين مسئله نقطه ضعف داشته باشند اما براي هر نقطه ضعفي چاره‌اي هست و نبايد اين «پاشنه آشيل» مردانه را طبيعي و قابل پذيرش به حساب آورد. گفتيم كه يك مرد بايد ياد بگيرد كه چطور با وسوسه‌ها كنار بيايد و چطور يك رابطه عاشقانه و آرام بخش طولاني مدت را قرباني يك رابطه هوس آلود آرامش به هم زن نكند. البته در مقابل، يك زن هم بايد بياموزد كه چطور درست مثل مادري كه از فرزندش مراقبت مي‌كند، از عشقش هم مراقبت كند. (نگران نباشيد! هنوز خيلي وارد اين بحث نشده‌ايم. فعلا فقط شوهر عزيزتان را داريم «تاديب» مي‌كنيم!)

در اين شماره، درباره 2 اشتباه مردانه و 2‌ اشتباه زنانه در همين زمينه صحبت مي‌كنيم؛ اشتباهاتي كه باعث مي‌شوند وسوسه‌ها بتوانند كار خودشان را بكنند و همه رشته‌هايي كه در شماره‌هاي قبل گفتيم، پنبه شود...


اشتباه اول مردانه: اگر شخص ديگري را جايگزين كنيد

هميشه خانم‌ها مقدم هستند اما اجازه بدهيد در مورد خطاها، اول از آقايان شروع كنيم.بسياري از مردان، وقتي احساس مي‌كنند همسرشان آن قدر كه بايد به آن‌ها نزديك نيست، وقتي احساس مي‌كنند روابط‌شان مثل گذشته‌ها گرم نيست، وقتي احساس مي‌كنند زندگي به تكرار افتاده، نخستين فكري كه به ذهن‌شان مي‌رسد پيدا كردن يك «جايگزين» است. اين جايگزين، گاهي در دنياي بيرون است و منجر به اتفاقي مي‌شود كه به آن «خيانت» مي‌گويند، گاهي هم در فكر و ذهن يك مرد شكل مي‌گيرد كه به آن «خيانت» نمي‌گويند اما تاثير منفي‌اش روي زندگي مشترك، كمتر از آن يكي نيست.

اين اصل را دوباره يادآوري مي‌كنيم: وقتي يك مرد به‌طور ناگهاني به سمت زن ديگري غيراز همسرش كشش پيدا مي‌كند، بايد سريعا اين كشش را به همسرش منتقل كند. گاهي اين انتقال به‌صورت كامل صورت نمي‌گيرد. يعني اگرچه مرد به‌خودش جرات نمي‌دهد كه در عالم بيرون به آن زن نزديك شود و حتي در واكنش به اين حس، سعي مي‌كند به سمت همسرش برود اما حتي موقع ارتباط با همسر، باز هم آن فرد را از ذهنش بيرون نكرده. شك نكنيد كه حتي همين تصور ذهني، مي‌تواند نخستين ترك را بر چيني نازك عشق ميان شما و همسرتان بيندازد. وقتي حتي فكرش شما را از همسرتان دور مي‌كند، اگر واقعا اين كار را بكنيد چه اتفاقي مي‌افتد؟


اشتباه دوم مردان: اگر تصور كنيد تنوع بيشتر يعني لذت بيشتر

وقتي يك مرد هم احساس جنسي و هم قدرت كنترل آن را داشته باشد، نه فقط به همسرش كمك مي‌كند كه از بند موانع و عوامل بازدارنده‌اي كه در مسير رسيدن به احساسات دروني‌اش قرار دارد، رها شود و به سطح بالاتري از رضايت برسد بلكه خود او هم مي‌تواند به واسطه آن، سطح بالاتري از عشق، طبيعتا آرامش را تجربه كند. به عبارت ديگر، هر بار كه مرد وسوسه مي‌شود ولي به خاطر تعهد و وفاداري به رابطه تك همسري آن را كنترل مي‌كند، تضمين بيشتري را براي همسرش در لذت بردن از رابطه به‌وجود مي‌آورد.زياده روي در تخيل درباره زنان ديگر، باعث مي‌شود انرژي مردان از كنترل‌شان خارج شود، رابطه‌شان با همسرشان سرد و سردتر شود و حتي گاهي انرژي ‌شان تحليل برود و تبديل به موجوداتي سردمزاج شوند.در تمام مواردي كه يكي از دوطرف فكر مي‌كنند مشكلي در رابطه هست، نخستين فكر بايد اين باشد: چرا از هم دور شده‌ايم؟ چه بايد بكنيم كه دوباره نزديك شويم؟


اشتباه اول زنان: اگر همسرتان را قرنطينه كنيد

اين، يك اشتباه فوق‌العاده رايج است كه به طرز شگفت‌آوري تقريبا همه زنان مي‌دانند كه اشتباه است اما باز هم آن را تكرار مي‌كنند.وقتي صحبت از مراقبت از عشق مي‌كنيم، نخستين چيزي كه به ذهن يك زن مي‌رسد، مراقبت يا محدود كردن ارتباطات همسرش با جنس مخالف است. بسياري از زنان تصور مي‌كنند اگر همسرشان در محيطي مردانه كار كند، كمتر در معرض خطر است. يا اين‌كه خيال مي‌كنند اگر هر از گاهي موبايل همسرشان را چك كنند و از جيك و پوكش سر دربياورند، مي‌توانند شيطنت‌هاي او را كنترل كنند. اين يك اشتباه محض است؛ شك نكنيد. مراقبت از زندگي مشترك هرگز به معناي كنترل نامحسوس يا به معناي قرنطينه كردن همسر نيست. كارهاي ديگري بايد كرد كه بعدا درباره آن‌ها صحبت مي‌كنيم. اين را هم بدانيد كه اتفاقا، اگر يك مرد در محيط كار، ارتباط منطقي و عرفي و اخلاقي با افرادي از جنس مخالف داشته باشد، به گرم شدن رابطه او به همسرش نه تنها لطمه نمي‌زند بلكه كمك هم مي‌كند.  و چرا پليس بازي جواب نمي‌دهد؟ حداقل به 4 دليل:

1- شما به هيچ وجه نمي‌توانيد همه ارتباطات همسرتان را كنترل كنيد.
2- به فرض كه مچ او را گرفتيد، بعد چه مي‌كنيد؟ وقتي آب از سر گذشت، چه يك وجب چه صد وجب. بهتر نبود به فكر پيشگيري مي‌بوديد؟
3- اين رفتار شما بدون شك باعث رنجش همسرتان مي‌شود كه اين يعني فاصله بيشتر شما و همسرتان. يعني با دست خودتان او را هل داده‌ايد به سمت يك نفر ديگر.
4- دليل چهارم خودش زمينه ساز خطاي بزرگ بعدي است.پاراگراف روبرو را ببينيد.


اشتباه دوم زنان: اگر همسرتان را تحقير كنيد

اولين واكنش زنان، وقتي بوي خيانت را احساس مي‌كنندچيست؟ عده‌اي پرخاش مي‌كنند و گاهي كار به ناسزا‌گفتن و كتك كاري مي‌كشد. عده‌اي افسرده مي‌شوند.  عده‌اي هم در دل‌شان مي‌گويند (با معذرت) «گور باباش!» و مي‌چسبند به زندگي خودشان وسعي مي‌كنند از راه ديگري خودشان را تسكين بدهند كه همه اين واكنش‌ها نتيجه‌اش اين است: «فاصله بيشتر.» چيزي كه دقيقا وضع را بدتر و بدتر مي‌كند. در همه حالات سه‌گانه‌اي كه گفته شد، مردان احساس حقارت مي‌كنند، چه وقتي كه مچ‌شان را بگيريد و حساب‌شان را برسيد، چه وقتي غمگين شويد و ناخودآگاه به آن‌ها نشان بدهيد كه عامل غمگيني‌تان آن‌ها هستند، چه وقتي كه بي‌تفاوت شويد و باز هم نشان دهيد كه نمي‌تواند شما را خوشحال كنند، در همه اين حالت‌ها، مردان احساس بي‌عرضگي مي‌كنند، نااميد مي‌شوند، فاصله مي‌گيرند .. بقيه‌اش را حتما بايد گفت؟

 

اگر به فكر جدايي از همسرتان هستيد اين مطلب را بخوانيد

قبل از رفتن به محضر بخوانید

آيا احساس مي‌كنيد كه زندگي زناشويي‌تان به مشكل برخورده است و تصميم به طلاق گرفته‌ايد؟ ممكن است براي جدايي از همسرتان دلايل قابل توجيهي داشته باشيد اما پرسش‌نامه زير به شما كمك مي‌كند تا بدانيد اين تصميم درست است يا نه. 

آيا احساس مي‌كنيد كه زندگي زناشويي‌تان به مشكل برخورده است و تصميم به طلاق گرفته‌ايد؟ ممكن است براي جدايي از همسرتان دلايل قابل توجيهي داشته باشيد اما پرسش‌نامه زير به شما كمك مي‌كند تا بدانيد اين تصميم درست است يا نه. به هر يك از سوالات زير با «درست» و «نادرست» جواب بدهيد و در انتها جواب درستي كه كارشناسان به اين سوالات داده‌اند را با پاسخ خودتان مطابقت دهيد.
1. درگيري و مشاجره هميشگي بين شما و همسرتان نشانه اين است كه از يكديگر جدا شويد.
2. شما و همسرتان ديگر هيچ وجه مشتركي در سلايق و عقايدتان با هم نداريد و اين موضوع دليل خوبي براي جدايي است.
3. در يك ارتباط خوب بيشتر اختلاف‌نظرها و مشكلات زناشويي به مرور زمان برطرف و حل مي‌شود.
4. يك ازدواج خوب به اين معناست كه زن و شوهر تعريف يكسان و مشتركي از عشق داشته باشند.
5. زن و شوهر از هم جدا مي‌شوند چون ديگر عاشق هم نيستند.
6. خيانت باعث از بين رفتن رابطه زناشويي نمي‌شود.
7. بيشتر افراد در ازدواج دوم موفق‌تر هستند چون در ازدواج اول تجربه‌هاي خوبي به دست آورده‌اند.

مشاجره

اين خيلي عجيب است كه بيشتر همسران تصور مي‌كنند اختلاف سليقه و گاه مشاجره نشانه ناموفق بودن يك زندگي زناشويي است اما به عقيده روان‌شناسان ارتباطي كه در آن هيچ اختلاف نظري وجود نداشته باشد بيشتر از يك رابطه پرجدال در خطر طلاق قرار دارد زيرا شما انسان هستيد و به دليل تفاوت زندگي خانوادگي و فرهنگي‌تان خصوصياتي متفاوت از يكديگر داريد و جروبحث و اختلاف يك موضوع بسيار طبيعي در رابطه شماست.


شما و همسرتان ديگر هيچ وجه مشتركي در سلايق و عقايدتان با هم نداريد و اين موضوع دليل خوبي براي جدايي است.

گفتن اين حقيقت شما را غافلگير مي‌كند اما بد نيست بدانيد تحقيقات كارشناسان نشان داده زوج‌هايي كه زندگي زناشويي موفقي دارند به هيچ وجه خصوصيات و وجه مشترك زيادي با يكديگر ندارند و حتي سلايق و عقايدش‌ آنگاه در تناقض با يكديگر است‌ اما آن چيزي كه ارتباط‌هاي موفق را از ناموفق جدا مي‌كند نحوه برخورد همسران با اختلاف‌ها و ويژگي‌هاي متفاوت همسران‌شان است. همسران موفق به‌خوبي مي‌دانند كه شريك آن‌ها نمونه كپي برداري شده آن‌ها نيست و نبايد مثل آينه براي آن‌ها باشند بلكه لازمه يك ازدواج با دوام، احترام گذاشتن به تفاوت‌هاي طرفين و رشد كردن در ميان اين 2 دنياي متفاوت است.


در يك ارتباط خوب بيشتر اختلاف نظرها و مشكلات زناشويي به مرور زمان برطرف و حل مي‌شود.

 شايد تا به حال اين خبر به گوش‌تان نخورده باشد اما كارشناسان در تحقيقات‌شان به نتيجه‌اي جالب رسيده‌اند كه شما را شگفت زده خواهد كرد، هيچ مي‌دانستيد كه 60 درصد اختلاف‌نظرهايي كه همسران در طول زندگي مشترك با يكديگر دارند غيرقابل حل است؟اگر قبول نداريد يك ورق و كاغذ برداريد و تمامي بحث‌هايي كه در طول زندگي مشترك با همسرتان داشته‌ايد را بنويسيد و در نهايت شگفتي متوجه مي‌شويد كه بيشتر آن‌ها تكراري است و با وجود گذشتن ساليان سال از ارتباط‌تان هنوز بر سر موضوعي تكراري با همسرتان بحث مي‌كنيد اما چيزي كه در اين بين تغيير مي‌كند نحوه واكنش 2 طرف نسبت به آن موضوعات است. پس اگر فكر مي‌كنيد مشكل شما و همسرتان با گذشت زمان حل خواهد شد مرتكب اشتباه رايج ديگر زوج‌ها شده‌ايد. به جاي انتظار براي گذشت زمان و برطرف‌شدن مشكل، نوع واكنش و سازگاري‌تان را نسبت به اختلاف نظر بين خود و همسرتان تغيير دهيد.


يك ازدواج خوب به اين معناست كه زن و شوهر تعريف يكسان و مشتركي از عشق داشته باشند.

اين نكته را به خاطر بسپاريد كه شما و شريك زندگي‌تان در 2 محيط متفاوت بزرگ شده‌ايد و به همين خاطر تعريفي كه از عشق و محبت داريد با يكديگر كاملا متفاوت است. ممكن است همسر شما از روي عشق كاري را براي‌تان انجام دهد و از اين طريق علاقه‌اش را به شما ابراز كند اما شما به‌دنبال راهي هستيد كه همسرتان به روش دلخواه شما عشقش را ابراز كند. فراموش نكنيد كه نحوه ابراز علاقه و عشق هر انساني با ديگران متفاوت است و هرگز از همسرتان نخواهيد كه ديدگاهي مانند شما در مورد عشق و طريقه محبت كردن داشته باشد.


زن و شوهر از هم جدا مي‌شوند چون ديگر عاشق هم نيستند.

 متاسفانه عده‌اي تصور مي‌كنند كه عشق تنها دليل ازدواج و ماندن در يك ارتباط است. اين عده از افراد ازدواج مي‌كنند چون عاشق شده‌اند و بعد به راحتي از شريك‌شان جدا مي‌شوند چون ديگر عاشقش نيستند اما اين تصور يك اشتباه محض است چون عشق يك حس است و زماني هست و زماني ديگر نيست. اين‌كه ديگر مثل روزهاي اول آشنايي عاشق همسرتان نيستيد و به همين دليل مي‌خواهيد از او جدا شويد، احمقانه‌ترين فرضيه‌اي است كه آن را انتخاب كرديد. صبر كنيد چون عشق دوباره به‌وجود خواهد آمد و بارديگر غافلگيرتان خواهد كرد.


خيانت باعث از بين رفتن رابطه زناشويي نمي‌شود.

بله اين جمله درست است و اگر يك زن هستيد و تنها به خاطر خيانت همسرتان مي‌خواهيد تركش كنيد، لطفا كمي بيشتر فكر كنيد. هرچند رويارويي با خيانت و اصلاح ارتباط بعد از آن، كار خيلي ساده‌اي نيست اما اگر واقعا به ارتباط‌تان علاقه‌مند هستيد ارزش اين مبارزه را خواهد داشت و خبر خوب اين‌كه بيشتر ارتباط‌هايي كه بعد از خيانت دوباره شكل گرفته موفق‌تر بوده و همسراني كه بعد از خيانت روابط خود را اصلاح كردند و اعتماد را از نو بين خودشان به‌وجود آوردند، ارتباط زناشويي بادوام‌تري داشته‌اند.


بيشتر افراد در ازدواج دوم موفق‌تر هستند چون در ازدواج اول تجربه‌هاي خوبي به دست آورده‌اند.

 براي اين موضوع نمي‌توان قانوني را درنظر گرفت اما اين درست است كه بسياري از افراد در ازدواج دوم‌شان موفق‌تر هستند چون اشتباهاتي كه در ازدواج اول مرتكبش شده‌اند را در ازدواج دوم‌شان انجام نمي‌دهند اما بايد به خاطر داشته باشيد كه عشق تنها كرم روي كيك است نه خود كيك و تا زماني كه ياد نگيريد شادي و خوشبختي‌تان را وابسته به فرد ديگري ندانيد اميد موفقيت در ازدواج براي‌تان وجود ندارد اين‌كه خودخواهانه به‌دنبال افرادي باشيد كه شما را خوشبخت كنند و درصورت برآورده نشدن اين موضوع آن‌ها را ترك كنيد، اصلا راه درستي نيست. خوشبختي و آرامش را در خودتان به‌وجود بياوريد و خودخواهانه ديگران را نخواهيد.

 

اجازه بده خودم باشم!فقط خانم ها بخوانند!

آقایان بیش از هر چیز، انتظار دارند همسرشان با آنان دوست باشد و شرایط و موقعیت شان را به خوبی درک کنند. اگر می خواهید در ارتباط خود موفق باشید و همسرتان را از خود راضی نگه دارد، به نکات زیر توجه کرده و آن ها را در زندگی به کار بندید تا متوجه تغییرات بزرگی شوید.

تصمیمات او را جدی تلقی کنید

بیش تر خانم ها دوست دارند همه چیز مطابق میل خودشان باشد اما توجه داشته باشید که نباید نسبت به خواسته ها و نیازهای همسرتان بی توجهی نشان دهید. به همسر خود احترام بگذارید. اگر قرار باشد تمام مدت به او بی توجهی کنید، برای حرف هایش ارزش قائل نشوید، او را کوچک و خوار کنید و فقط در مورد تمام مسائل شکایت کنید، مطمئن باشید که زندگی شما دوام نخواهد یافت. باید به او اجازه دهید که مرد خانه باشد.
حقیقت این است که برخی از خانم ها راز دار نیستند و کم تر اتفاق می افتد که همسرشان حرف دل خود را نزد آنان بازگو کند.


مشوق او باشید

 خانم ها به راحتی این کار را در مورد دوست های خود انجام می دهند. کاری می کنند که احساس خوبی در آنان ایجاد شده و اعتماد به نفس شان افزایش یابد و از عباراتی نظیر: «تو فوق العاده شده ای، این رنگ خیلی برازنده توست، شوهرت باید افتخار کنه که با تو ازدواج کرده و...» استفاده می کنند. اما کم تر اتفاق می افتد که در مورد همسر خود، این کار را انجام دهند. شاید تصور می کنند ضمیر آقایان، غیرقابل نفوذ است اما حقیقت این است که آنان هم ضمیر حساس و شکننده ای دارند و گاهی به قوت قلب دادن های شما نیازمندند، بنابراین اگر ترفیع رتبه گرفته و در شغلش به مقام بالاتری دست یافته است، به افتخارش، جشن بگیرید و به او یادآوری کنید که ارزش و لیاقتش را داشته، و حتی اگر لباس مورد علاقه اش را پوشیده بود، به او بگویید: «خیلی خوش تیپ شده ای!»


به زیبایی خودتان اهمیت دهید

به ظاهر خود اهمیت بدهید، لباس های زیبا و تمیز بپوشید، موهای تان را مرتب کنید و در مجموع، ظاهرتان را آراسته نگاه دارید.

قابل اعتماد و وفادار باشید

 مردان به دنبال زنانی هستند که بتوانند به آنان اعتماد کرده و روی شان حساب کنند. حقیقت این است که برخی از خانم ها راز دار نیستند و کم تر اتفاق می افتد که همسرشان حرف دل خود را نزد آنان بازگو کند. مردان می خواهند همسرشان نسبت به آنان متعهد و مسؤول باشد.


از سرزنش، دست بردارید و به او احترام بگذاری

 وقتی شما به همسرتان احترام می گذارید، گویی به خودتان احترام گذاشته اید. او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نکنید و مدام تصمیماتش را به باد انتقاد نگیرید. آقایان، خانمی که منطقی باشد و در شرایط عصبانیت، خود را کنترل کرده و با بحث منطقی به دعوا خاتمه دهد را بیش تر می پسندند.

 

اجازه دهید از شما پشتیبانی و حمایت کند

خداوند، مرد را حامی زن آفریده است. آقایان از این کار لذت برده و احساس خوبی پیدا می کنند. برخی از خانم ها تصور می کنند اگر مردی بخواهد از آنان حمایت کند، شخصیت شان زیر سؤال می رود. اگر به ازدواج و زندگی مشترک اعتقاد دارید، پس چرا نمی خواهید قدرت طبیعی یک مرد را قبول کنید؟!
بیش تر خانم ها دوست دارند همه چیز مطابق میل خودشان باشد اما توجه داشته باشید که نباید نسبت به خواسته ها و نیازهای همسرتان بی توجهی نشان دهید

خوش اخلاق باشید

آقایان به دنبال همسری هستند که شخصیت زنانه اش شکل گرفته باشد، مهربان باشد، مرتب داد نزند و از او ایراد نگیرد. مردان در زندگی خود، به دنبال آرامش هستند، می خواهند اوقات خوشی داشته باشند و از زندگی لذت ببرند، بنابراین خوش مشرب باشید، به سرعت عصبانی نشوید و داد و فریاد کردن را به کلی فراموش کنید.


بگذارید با خودش خلوت کند

 آقایان نیاز دارند مدتی را به دور از شما بگذرانند، پس فضای لازم را به آنان بدهید تا ذهن خود را متمرکز کرده و افکارشان را منسجم سازند؛ شاید بخواهند زمانی را با دوستان خود بگذرانند و سرگرمی های مورد علاقه شان را انجام دهند. این کار، احساس خوبی در آنان ایجاد می کند و سبب می شود بعدها، سرحال تر و با نشاط تر شوند، آیا این همان چیزی نیست که شما انتظار دارید؟ زمانی که روز سختی را پشت سر می گذارند، تمایلی به صحبت کردن در مورد آن ندارند! پس اگر همسرتان از شما درخواست کرد که او را راحت بگذارید، بهتر است این کار را انجام دهید.


اجازه دهید خودش باشد

برای برخی خانم ها، سخت است که شوهرشان را همان گونه که هست، بپذیرند و دوست بدارند. بیش تر خانم ها تمام مدت در تلاش اند که مدل مو، طرز لباس پوشیدن، شغل و حتی دوستان همسر خود را عوض کنند و آنان را مطابق معیارهای فردی خود سازند. چرا آنان را همان گونه که هستند، قبول نمی کنید و از زندگی لذت نمی برید؟!


از او بخواهید که کمک تان کند

 در روزهای تعطیل که در خانه هستید و برنامه تفریحی ندارید، از او بخواهید در کارهایی که انجامش برایتان اندکی دشوار است، به شما کمک کند. با این کار، هم وقت تان پر می شود و هم احساس مردانگی بیش تری به او دست می دهد. برای نمونه می توانید از او خواهش کنید که در گلکاری باغچه، به شما کمک نماید.


به او عشق بورزید

 شاید این مسأله بسیاری از خانم ها را متعجب کند اما آقایان هم دوست دارند که عاشق شوند و در مقابل، عشق دریافت کنند. خیلی از خانم ها تصور می کنند اگر با همسر خود سرد و بی احساس برخورد کنند، بهتر است. این تفکر نادرستی ست؛ تا جایی که می توانید، خود را نسبت به او علاقه مند نشان دهید چرا که آقایان به دنبال همسری هستند که به آنان علاقه داشته و مجذوب شان باشد.

دوست داشتن همیشه به گفتن نیست.گاه سکوت است گاه نگاه و گاه انتظار....

آيا دوام عشق فقط يك خيال نیست؟

آيا هيچ مردي در دنيا وجود دارد كه هميشه عاشق همسرش بماند؟

 جواب شما شايد شبيه يكي از اينها باشد:

آيا هيچ مردي در دنيا وجود دارد كه هميشه عاشق همسرش بماند؟ جواب شما شايد شبيه يكي از اينها باشد:
- معلومه كه هست. من يكيو مي‌شناسم كه 70‌سالشه و 30 ساله با زنش عين 2 تا كفتر عاشق زندگي مي‌كنن. ولي بعد از ازدواجش يه بارم به هيچ زني غيراز زن خودش نگاه نكرده...
- امكان نداره. مردها همه‌شون سر و ته يك كرباسن. همه تنوع طلب. همه بي‌وفا. نه كه تقصير داشته باشن، ذات همه‌شون همينه.
- زن بايد خودش شوهرشو نگه داره! اگه يه مردي رفت پي يه زن ديگه، بايد ديد زنه چه عيبي داشته...

- آقا اصلا چرا زن‌ها آنقدر به اين موضوع حساسن؟

خب، بايد بپذيريم كه امروز بيشتر از هر زمان ديگري در طول تاريخ، زنان حسود شده‌اند. زنان امروزي، انحصار تملك همسرشان را حق خودشان مي‌دانند. روزگاري تنها مردان حق داشتند نسبت به زنان چنين حسي داشته باشند اما كم‌كم اوضاع فرق كرد. آشپزخانه‌ها «اوپن» شد و‌ خيلي از مردان نفهميدند كه زنان ديگر نمي‌خواهند نصف عمرشان را دور از چشم ديگران، در آشپزخانه بگذرانند. ‌اين اما آخر ماجرا نبود، چيزهاي ديگري هم بود كه زنان مي‌خواستند!

قاعدتا اين مطلب گرايش فمينيستي ندارد و زنان هم، حالا ديگر خودشان به اندازه كافي مي‌توانند از حقوق «اجتماعي» خودشان دفاع كنند و اين كار را مي‌كنند اما حقوق «خانوادگي» چطور؟ حقوقي كه به‌خصوصي‌ترين جنبه‌هاي زندگي يك زن يا يك مرد مربوط مي‌شود و حتما خيلي مهم‌تر از حقوق اجتماعي است.

اشتباه نكنيد؛ با اداي احترام به همه مدافعان حقوق زنان در سراسر جهان، اجازه بدهيد قبل از هرچيز، يك موضوع را روشن كنيم؛ اينجا اتفاقا فرمول «تساوي»، مشكل را حل نمي‌كند. از قضا، نخستين اصل براي داشتن يك ارتباط
  پذيرش، درك و درنظرداشتن تفاوت‌هاست. (يك بار ديگر جمله قبل را بخوانيد. كلمات را به دقت انتخاب كرده‌ام.)

در فضاي زندگي خانوادگي، اگر زنان و مردان خود را مساوي و شبيه هم درنظر بگيرند، كلاه‌شان پس‌معركه است. زنان و مردان، «حداقل» به همان اندازه كه ويژگي‌هاي جسمي متفاوت دارند، ويژگي‌هاي رواني متفاوتي هم دارند (مردان از مريخ آمده‌اند و زنان از ونوس. يادتان كه نرفته؟) و فراموش كردن همين يك اصل كافي است تا زندگي مشترك به جهنم تبديل شده و خانواده منفجر شود.در اين صفحات كه قرار است موضوع‌شان «سلامت جنسي» باشد، اين اصل را به خاطر بسپاريد چون بارها و بارها درباره آن صحبت خواهيم كرد اما حالا، برگرديم به همان سوال اول: آيا هيچ مردي در دنيا وجود دارد كه هميشه به همسرش وفادار باقي بماند؟


  از يك زندگي كسالت‌بار تا يك زندگي عاشقانه

كمي شجاع باشيم؛ پنهان كاري كه دردي از ما دوا نكرده و نمي‌كند. بگذاريد كمي از اين حرف‌هاي درگوشي مردانه و زنانه را مرور كنيم و ببينيم چه اتفاقي دارد دوروبرمان مي‌افتد.

شنيده‌ايد كه بعضي مردها، معمولا پيش دوستان و وقتي كه نامحرمي در جمع نيست، اعتراف مي‌كنند كه به ازدواج اعتقادي ندارند و از نظر آنها، تعهد داشتن به رابطه انحصاري با يك زن در تمام عمر، كار احمقانه‌اي است؟ نشنيده‌ايد؟ چي؟ اين حرف را از يك زن... نه. لطفا ادامه ندهيد.

از اول تاريخ، در ذهن بسياري از مردان و در سال‌هاي اخير در ذهن برخي از زنان، اين سوال به‌وجود آمده: آيا داشتن رابطه با يك نفر در تمام عمر، زندگي را يكنواخت و كسالت‌بار نمي‌كند؟ پاسخ اين سوال البته لزوما موضع ما را نسبت به ازدواج مشخص نمي‌كند. مگر داشتن امكان يك رابطه جنسي سالم، ايمن و آرامش‌بخش، تنها مزيت يك ازدواج موفق است؟ خب، حتي اگر هم رابطه نتواند عامل نگهدارنده يك مرد و يك زن زير يك سقف باشد، عوامل ديگري هستند.


  رضايت تا آخر عمر!

البته اين جواب، تكليف آن سوال را روشن نمي‌كند. بالاخره يك مرد مي‌تواند هميشه با يك زن باشد و از زندگي جنسي خود در تمام عمر رضايت كامل داشته باشد؟ يك زن چطور؟جواب مثبت است. اين اتفاق مي‌تواند بيفتد البته هميشه نمي‌افتد؛ خودبه‌خود نمي‌افتد؛ با مهرگياه و دعانويس و مثل اين چيزها هم نمي‌افتد ولي باور كنيد مي‌تواند بيفتد. اينكه چطور چنين چيزي ممكن مي‌شود، موضوع بحث ما در چند شماره آينده خواهد بود. عجالتا بپذيريد كه قضيه نه به قضا و قدر مربوط است و نه حتي وسواس به خرج دادن در خواستگاري و شرط و شروط گذاشتن‌هاي قبل از عقد و عروسي. هيچ كس نمي‌تواند منكر باشد كه انتخاب يك همسر خوب، (تاكيد كنم كه فقط «خوب»؛ «ايده‌آل» را فراموش كنيد.) شرط لازم براي نشستن هماي سعادت روي شانه‌هاي شماست اما شك نكنيد كه كافي نيست. شرط مهم ديگر، كسب دانش و مهارت و تفكر و برنامه‌ريزي و صرف وقت لازم براي مراقبت از عشق است؛ موضوعي كه در اين صفحات، اگر خدا بخواهد به آن خواهيم پرداخت.


  انسان يا حيوان؟ مسئله اين است

قبل از اينكه وارد خيابان اصلي شويم، يك پيچ كوچولو را بايد رد كنيم. شنيده‌ايد بعضي مردان كمي با مطالعه، از اين صحبت مي‌كنند كه چندهمسري (وقتي مي‌خواهند كلاس بگذارند لغت لاتينش را به كار مي‌برند: پلي گامي) اقتضاي طبيعت مردان است. مي‌گويند در حيوانات مذكر هم همين رفتار وجود دارد و يك حيوان نر با چند حيوان ماده جفت مي‌شود. اين ظاهرا يك واقعيت است. زيست‌شناسان تكاملي هم بر اين موضوع صحه مي‌گذارند و مي‌گويند اين اصل، لازمه بقاي گونه‌هاي جانوري است.

خب، اگر انسان را در رده جانوران فرض كنيم، دست‌هاي ما بالاست و ديگر دفاعي نداريم اما حتما همان دانشمندان عزيز تاكيد دارند، خانم‌ها و آقايان محترم، تفاوت‌هايي با حيوانات دارند. درباره منشا اين تفاوت‌ها بحث نمي‌كنيم اما بالاخره تفاوت‌هايي هست. پس حتي اگر فرض كنيم تمايل به چندهمسري در سرشت جنس مذكر وجود دارد، نبايد فراموش كنيم قدرت مديريت اين ويژگي‌هاي سرشتي هم به انسان‌هاي مذكر داده شده.

اين قضيه درمورد جنبه‌هاي ديگر تشابه انسان‌ها و حيوانات يا به عبارت ديگر، ساير غرايز هم صدق مي‌كند. يك مثالش گرسنگي است. همه ما ديده‌ايم كه مثلا يك گربه چطور گرسنگي‌اش را رفع مي‌كند. انسان چطور؟ آيا هيچ موجود ديگري به‌جز انسان، اين‌قدر درمورد غذايش فكر و برنامه‌ريزي مي‌كند؟ آن را با جذابيت‌شناسي ادبيات به احساساتش ربط مي‌دهد؟ اصلا كدام موجود ديگري اين‌قدر احساسات دارد كه به همه جا و همه چيز ربطش بدهد؟

بگذاريد جمع بندي كنيم. تا اينجا، حداقل 2 فرق ما مردها و گربه‌هاي نر روشن شد: اول اينكه ما مردها احساس داريم و دوم اين‌كه ما مي‌توانيم براساس تفكرمان، غرايزمان را مديريت كنيم.

قضيه جالب نشد؟ اين 2 ويژگي، همان عشق و عقل خودمان نيست؟

يك نسخه سريع براي تازه دامادها

اگر می خواهید از زنان خسته نشوید!

حتما شما هم بسياري از مردهايي را كه درست چند ماه بعد از ازدواج خسته و نااميد مي‌شوند و مدام از تصميم‌شان ابراز پشيماني مي‌كنند را ديده‌ايد. شايد با ديدن چنين مردهايي حتي نسبت به تصميم ازدواج خودتان هم ترديد كنيد يا از اين‌كه همسر آينده شما هم به هيولايي كه آن‌ها از آن صحبت مي كنند تبديل شود دچار ترس و اضطراب شويد اما بهتر است به جاي اينكه نقش مردهاي ضعيف را بازي كنيد و با ترس‌هاي بيهوده زندگي‌تان را به بازي بگيريد، با دنياي زنانه بيشتر آشنا شويد. اگر شما دنياي زنان را خوب بشناسيد، ديگر نه او شما را آزار خواهد داد و نه شما به هيولاي زندگي همسرتان تبديل خواهيد شد.

دايره‌المعارف باشيد

اگر مي‌خواهيد ازدواج موفقي داشته باشيد، بايد تحقيقات‌تان را از سال‌ها قبل آغاز كنيد. زن زندگي شما تنها همسرتان نيست. مادر، خواهران، ‌خاله‌ها و عمه‌ها هم مي‌توانند منابع خوبي براي تكميل شناخت شما باشند و با ريزبيني رفتار آن‌ها را مورد بررسي قرار دهيد. ببينيد چه چيزهايي اكثر آن‌ها را آزار مي‌دهد و چه رفتارهايي خوشحال‌شان مي‌كند. خجالت نكشيد! اگر ابهام يا سوالي داريد از آن‌ها بپرسيد و اطلاعات‌تان را تكميل كنيد. شايد باور نكنيد اما زماني كه ازدواج مي‌كنيد، اين اطلاعات مي‌توانند زندگي‌تان را نجات دهند. شايد آدم‌ها در برخي ريزه كاري‌هاي رفتاري و شخصيتي با هم تفاوت داشته باشند اما واقعيت اين است كه ويژگي‌هاي شبيه به هم بسياري دارند و اگر يكي را بشناسيد موفقيت بيشتري در شناختن ديگري خواهيد داشت. 



گوش كنيد و توجه كنيد

شايد ندانيد كه چطور مي‌توانيد يك زن را عاشق خود كنيد و هميشه او را عاشق نگه داريد اما اين اتفاق يك كليد دارد؛ ‌«توجه» تازماني كه همسرتان توجه شما نسبت به خودش را مي‌بيند عاشق شما مي‌ماند و در اين زندگي احساس امنيت مي‌كند. يكي از مهم‌ترين و البته آسان‌ترين راه‌هاي نشان دادن اين توجه گوش كردن است. قبلا هم گفتيم كه زنان دوست دارند شنيده شوند اما راه‌هاي ديگري هم وجود دارد. از نظر خيلي از زن‌ها، توجه به ريزه‌كاري‌هاي زندگي و مشكلات مالي يكي از نشانه‌هاي توجه و البته قدرت مردانه است. اگر دوست داريد اين 2 حس را در او هم بيدار كنيد، بايد مراقب اتفاقاتي كه در زندگي‌تان مي‌افتد باشيد و با پيش‌بيني‌ كردن اغلب آن‌ها به همسرتان اين اطمينان را بدهيد كه تحت حمايت و البته توجه شما قرار دارد.

در چشم او نگاه كنيد

يكي از مهم‌ترين كارهايي كه زنان را آرام مي‌كند اين است كه همسرشان موقعيت و شرايط‌شان را درك كند. وقتي مي‌خواهيد در مورد او قضاوت كنيد، ‌اول تلاش كنيد كه دنيا را از چشم يك زن ببينيد. براي انجام اين كار بايد به مرحله اول برگرديد و از‌شناختي كه پيش از اين در مورد زنان به دست آورده‌ايد استفاده كنيد. اگر شما با بعضي اتفاقات ناخوشايندي كه زنان به لحاظ جسمي و اجتماعي با آن روبه‌رو هستند و مشكلاتي كه به همين دلايل پشت سر مي‌گذارند آشنا باشيد، بهتر مي‌توانيد به همسرتان كمك كنيد و در شرايط سخت در تصميم‌گيري‌ها كمكش كنيد. 



زندگي‌اش را خاكستري نكنيد

زن‌ها به شادي‌هاي‌شان اهميت زيادي مي‌دهند. اگر ازدواج آن‌ها را از تمام لحظات لذت بخش و شادي‌آورشان دور كند، ‌خيلي زود دلسرد خواهند شد و ميل‌شان را به آن زندگي از دست خواهند داد. اشكالي ندارد كه گاهي با هم بازي كنيد، تفريحات يا ورزش‌هاي مشتركي را انجام دهيد يا شرايطي را فراهم كنيد كه از ته دل بخنديد. وقتي شما مهم‌ترين آدم زندگي او هستيد و بيشتر از هر كسي با او وقت مي‌گذاريد، پس مسئوليت بيشتري براي تزريق شادي به زندگي‌اش داريد. اگر زندگي مشترك را به يك كار اداري با وظايف مشخص و زمان و مكان مشخص تبديل كنيد خيلي زود او را از دست مي‌دهيد. پس تلاش كنيد كه طراوت زندگي‌تان را حفظ كنيد. 

تهديد نكنيد

قدم بعدي حرف زدن است. شما يا بايد در مورد مشكلات‌تان مشاجره و دعوا كنيد يا اين‌كه با گفت‌و‌گو كردن آن‌ها را حل كنيد. اگر براي شناخت هم وقت بگذاريد مي‌توانيد به راه دوم نزديك‌تر شويد. هيچ وقت او را با سكوت‌تان تهديد نكنيد و اگر نظر مخالفي در مورد موضوعي داريد، با استدلال و گفت‌و‌گو همسرتان را قانع كنيد. اگر او ناراحتي شما را متوجه شده و دليل آن را مي‌پرسد، ‌با تلخي نگوييد «هيچي!» بلكه سعي كنيد با حرف‌هاي‌تان خودتان را بيشتر به او بشناسانيد و به سمتي برويد كه ديگر دليلي براي اين ناراحتي‌ها وجود نداشته باشد. 

قاضي باشيد

 اگر از نظر شما همسرتان زني حسود و حساس است، بايد علتش را در خودتان جست‌و‌جو كنيد. درست است كه برخي آدم‌ها ممكن است به خاطر مشكلات رواني چنين علائمي را مرتب از خود بروز دهند اما اغلب آدم‌هايي كه دچار چنين حسي مي‌شوند، دليلي براي داشتن آن دارند. دليلي كه اگر مرتبا تكرار شود، مي‌تواند آرامش و سلامت روان‌شان را به خطر بيندازد. اگر اين نشانه‌ها را در همسرتان مي‌بينيد نگاهي به رفتارهاي خود بيندازيد. هيچ‌چيزي را بي‌اهميت تصور نكنيد. يك دروغ كوچك مي‌تواند آغاز يك بي‌اعتمادي بزرگ باشد. پس اول خودتان را قضاوت كنيد و بعد او را. براي تبرئه‌كردن خودتان هرگز به او حمله نكنيد و سعي كنيد بدون توجيه‌هاي هميشگي و با رفتارهاي‌تان به او اطمينان بدهيد.



خانه‌اي‌امن بسازيد

براي آرامش همسرتان لازم است كه يك خانه امن بسازيد. اگر او به دليلي منطقي از حضور بعضي آدم‌ها آزرده مي‌شود دليلي ندارد كه پايه اصلي معاشرت‌هاي‌تان را بر حضور آن آدم‌ها بسازيد. خانه يكي از مهم‌ترين مكان‌هايي است كه زنان به آن تكيه مي‌كنند، ‌پس او را هم در مديريت اين مكان و آدم‌هايي كه به آن مي‌آيند سهيم كنيد و با حضور مداوم افرادي كه آزارش مي‌دهند او را مشوش نكنيد. از طرف ديگر به بهانه كار يا خستگي خودتان را در يك جزيره متروكه حبس نكنيد. زمان‌هايي را براي حضور كساني كه هر دوي شما دوست‌شان داريد مشخص كنيد و از اين راه چند‌ساعت آرام را براي خودتان و البته همسرتان تدارك ببينيد.



زيادي عاقل نباشيد

بعضي وقت‌ها لازم است اين‌كه درست و غلط چيست و چه كسي راست مي‌گويد را فراموش كنيد. وقتي او از موضوعي يا كسي ناراحت است مدام جمله‌هايش را تصحيح نكنيد. بگذاريد احساساتش را بيان كند و نصيحت‌هاي‌تان را براي وقتي كه آرام‌تر است بگذاريد يا اگر او خواسته‌اي دارد كه از نظر شما با برخي قوانين زندگي‌تان مغاير است، ‌به جاي چسبيدن سفت و سخت به اين قوانين به آرامش زندگي‌تان فكر كنيد. اگر واقعا انجام اين خواسته زندگي شما را زيبا‌تر مي‌كند پس چه دليلي دارد كه با او مخالفت كنيد و با نصيحت‌هاي مداوم ذهنش را خسته كنيد؟ قرار نيست هميشه حق با شما باشد و نتوانيد مخالفت او با نظرات‌تان را تحمل كنيد. چه درست و چه غلط مطمئن باشيد كه تلفيق 2 نظر خيلي بهتر از انجام يكي از آن‌هاست. از طرف ديگر همسر شما ممكن است ضعف‌هاي زيادي داشته باشد يا اشتباهات بسياري را مرتكب شود. قرار نيست شما اين اشتباهات را يك روزه تصحيح كنيد. با غلط‌گيري‌هاي مداوم اعتماد به‌نفس او را از بين نبريد و همه عاقل بودن‌تان را يك‌جا به زندگي‌تان تزريق نكنيد.

ازدواج های ایرانی 3 دسته بیشتر نیستند!

درمورد زمان مشاوه قبل از ازدواج اختلاف نظر وجود دارد اما به نظر می رسد وقتی که دختر و پسر به این نتیجه می رسند که تمایل دارند باهم ازدواج کنمند و می خواهند مطمئن شوند آیا شرایطشان برای ازدواج مناسب است یا نه، بهترین زمان برای این کار است. آنها باید در این مرحله با هماهنگی هم، برای مشاوره اقدام کنند تا به نکته هایی که بدون شک از دیدشان پنهان مانده است، پی ببرند.

مشاوره قبل از ازدواج، باید زمانی انجام شود که طرفین به هم قول ازدواج نداده باشند، یعنی معلوم نباشد چه زمانی باهم ازدواج می کنند. متاسفانه در حال حاضر بسیاری از زوج ها یک هفته قبل از مراسم عقد یا بعد از مشخص کردن تاریخ عقد، برای مشاوره مراجعه می کنند که این کاملا بی فایده و بی اساس است.


آیا هدف این زوج از مراجعه این است که یکی آنها را تایید کند؟ مشاوره قبل از ازدواج زمانی موثر است و مفهوم پیدا می کند که قبل از هرگونه تصمیم گیری جدی به مشاور مراجعه شود.

دختر و پسری که برای مشاوره مراجعه می کنند باید بتوانند تا حدودی مسایل احساسی را کنار بگذارند و چشم هایشان را روی مسایل منطقی باز کنند، احتمال شکست ازدواج های احساسی زیاد است. از طرف دیگر، ازدواج های بدون احساس و از روی منطق مطلق هم محاسبه یا معامله است و به شکست منجر می شود. برای شروع زندگی، عشق لازم است ولی کافی نیست. اشتباه است که فکر کنیم چون کسی عاشق طرف مقابلش شده، می تواند حتما با او ازدواج کند.

ازدواج های ایرانی در گذر زمان

ازدواج ها در ایران 3 گروه هستند؛ ازدواج هایی که تا اواخر دهه 40 شمسی انجام شده است، بیشتر ماهیت سنتی داشته اند و جو حاکم بر خانواده ها نسبتا پدرسالاری بوده است. مرد بیرون از خانه کار می کرد و زن خانه دار بود، مطالبات و خواسته های مالی زیادی وجود نداشت، عشق هم در طول زندگی به وجود می آمد. در این ازدواج ها، هم عقیده و همفکربودن زن و مرد خیلی مهم نبود و ارتباط عاطفی جزو معیارهای زندگی محسوب نمی شد. زن و مرد با مراسم خواستگاری سنتی به هم معرفی می شدند و باهم ازدواج می کردند و از قبل هیچ اترابط عاطفی ای با هم نداشتند. رابطه زن و مرد از ابتدا اینگونه تعریف شده بود؛ مرد نان آور است و زن مسوول تربیت فرزندان و انجام کارهای خاه. طلاق معنا و مفهومی نداشت. ایده اینکه زن باید با لباس سفید به خانه شوهر و با کفن خارج شود، حاکم بود.


گروه دوم، ازدواج هایی است که از دهه 50 تا اواسط دهه 60 یعنی تا سال 65 صورت گرفته است. این ازودج ها به خصوص بین طبقه متوسط شهری اتفاق می افتاد و بیشتر ازدواج ها مکتبی و آرمانی بود، به این معنا که یک قشر تحصیلکرده یا طبقه متوسط شهری پس از همفکری با هم و با کمترین توقعات و امکاناتن و قراردادن 14 شاخه گل مهریه قرار می گذاشتند با هم ازدواج کنند. برای این گروه از افراد، آرمان مهم بود و آنها بعد از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، با مشکلات عدیده مالی مواجه می شدند و زندگی سختی را شروع می کردند. این گروه به همان روش و سبکی که در همه دنیا رواج دارد، ازدواج می کردند و الگوی مدرن حاکم بود. در این الگو، طرفین به هم نمی گفتند چه داری و چه زندگی ای درست کرده ای و بعد، زندگی را شروع کنند بلکه می گفتند ما هیچ چیز نداریم و با کمک هم شروع به ساختن می کنیم و البته این، معنای زندگی واقعی است. مشکلی که برای این نوع ازدواج ها به وجود آمد، این بود که مواجهه با بحران های مالی شدید باعث می شد گاهی برخی خانم ها به دلیل سختی و مشکلات، از ازدواج پشیمان شوند.

گروه سوم این ازدواج ها، در اوایل دهه 70 اتفاق افتاد که سبک ازدواج ها عوض شد؛ وقتی که فرزندان مادران نسل دوم بزرگ شدند و مادرانی که در دهه 60 با مشکلات عدیده مالی مواجه بودند، به هیچ وجه حاضر نشدند دخترانشان با پسرانی که امنیت مالی نداشتند، ازدواج کنند. یعنی از اوایل دهه 70 به بعد، ازدواج ها با مطالبات افراطی مالی صورت می گرفت، همفکری و نزدیکی عاطفی کم کم اهمیت خود را بریا مردم از دست داد و همین مساله باعث افزایش طلاق در کشور شد. متاسفانه در حال حاضر نسل جدید هم به اشتباه با مطالبات مالی ازدواج می کنند، یادشان می رود همفکری و نزدیکی فرهنگی، تشابه اقتصادی و تشابه نسبی خانواده ها برای ازدواج مهم است و پول و ثروت همه چیز نیست و خوشبختی کامل به ارمغان نمی آورد.

وابستگی افراد به خانواده شان

در جامعه ایرانی، فرزندان سال های طولانی به خانواده شان وابسته هستند و این گونه نیست که اگر فرزندی به سن 18 سالگی رسید، از خانواده جدا یا دور شود و یک زندگی مستقل را شروع کند. در ایران سیستم پیوسته حاکم است، به همین دلیل مشاوره های قبل از ازدواج ایرانی ها با مشاوره های قبل از ازدواج اروپایی ها تفاوت دارد. از طرف دیگر، تشابه خانوادگی در ایران بسیار مهم است. بیان جملاتی نظیر اینکه من با خانواده اش چه کار دارم؟ من خود طرف را دوست دارم و برایم مهم است، کاملا اشتباه است زیرا تقریبا 95 درصد مردم ایران به خانواده های پدری از نظر مالی، فکری و عاطفی وابسته هستند، یعنی سیستم زندگی مستقل در ایران پسندیده نیست و متاسفانه هنوز جا نیفتاده است و فرزندان بعد از رسیدن به سن قانونی به سختی می توانند مستقل و به دور از خانواده زندگی کنند که این مساله به فرهنگ ما برمی گردد زیرا ایران از کشورهای امن دنیاست. پس مشکل امنیت نیست، مشکل ما فرهنگی است که هنوز در ایران جا نیفتاده است.

عقده های کودکی در بزرگسالی باز می شود!

يك روز آرام پاييزي از خانه بيرون مي‌آييد و فكر مي‌كنيد حالا كه از گرماي هوا خلاص شده‌ايد، مي‌توانيد بهترين روز زندگي‌تان را تجربه كنيد. چند قدمي نيامده‌ايد كه 2 عابر به ظاهر آرام «يقه يكديگر را مي‌گيرند.» با ديدن چنين دعوايي كه ممكن است چند دقيقه ديگر تمام شود، «تپش قلب شديدي مي‌گيريد و ترس از خون و خونريزي تمام وجودتان را مي‌گيرد»، وقتي به محيط كارتان مي‌رسيد با يك ترش رويي ساده رئيس‌تان كه او هم به هر دليلي عصباني است، احساس مي‌كنيد كه «انگيزه‌اي براي ادامه كار نداريد و براي نوشتن استعفاي‌تان دست به كار مي‌شويد» اما در تمامي اين لحظات فكر نمي‌كنيد كه تمامي مشكلاتي كه پنهان يا پيدا، خودتان يا تك‌تك افراد شهرتان به آن مبتلا هستيد، مي‌توانند در كودكي شما ريشه داشته باشند و اگر همان زمان حل و فصل مي‌شدند، شما هيچ كدام از اتفاقات امروز را تجربه نمي‌كرديد. در وب‌سايت اپرا ازبحران هاي صحبت شده كه از همان كودكي سراغ‌تان مي‌آيد و تاثيرات ناخوشايندي هم در بزرگسالي‌تان مي‌گذارد. تعدادي ازآن‌ها را در ادامه مي‌خوانيد...



وابسته و منفعل هستيد؟ 

اين افراد هميشه احساس بي‌پناهي كرده و فكر مي‌كنند اگر كسي مراقب‌شان نباشد و براي‌شان تصميم نگيرد، از عهده ساده‌ترين كارها هم بر نمي‌آيند. به همين دليل است كه در نوجواني خود را روي دوش خانواده‌شان مي‌اندازند و در آينده هم به‌دنبال همسري مي‌گردند كه بتوانند براي ساده‌ترين كارها و تصميم‌ها به او تكيه كنند. اين افراد چون خود را دچار كاستي‌ها و نقص‌هاي بسيار مي‌بينند دوست دارند كه به ديگري بچسبند و تنها در كنار فرد ديگري احساس مي‌كنند كه كامل شده‌اند.



 بيش از حد قانون شكنيد؟

 نوجوانان خود مختاري كه به هيچ صراطي مستقيم نيستند اغلب در بزرگسالي به كساني تبديل مي‌شوند كه از محدود شدن بيزارند و از اينكه كسي بخواهد آن‌ها را از كاري كه مي‌خواهند انجام دهند باز دارد نفرت دارند. آن‌ها فكر مي‌كنند، نبايد از قانون‌ها و بايد و نبايدهايي كه همه افراد اجتماع از آن پيروي مي‌كنند، تبعيت كنند و هميشه با تكروي كامل راه خودشان را مي‌روند.



  از عاطفه خانواده محروم بوده‌ايد؟ 

محروميت از مهر و محبتي كه كودك از اعضاي خانواده‌اش مي‌گيرد، بحران‌هايي را در بزرگسالي به همراه مي‌آورد. در اغلب موارد چنين فردي كسي را نداشته كه بتواند از او مراقبت كند، از عمق وجود به او و همه اتفاقاتي كه پيرامونش مي‌افتد اهميت دهد و در واقع با تمام وجود و صادقانه عاشقش باشد. آن‌ها در بزرگسالي هم اغلب نمي‌توانند فردي را پيدا كنند كه به‌وجودشان محتاج باشد و به آن‌ها اهميتي واقعي دهد.

منفي گرا و بدبين هستيد؟ 

اين افراد هميشه به بدترين جنبه‌هاي واقعيت يا تلخ‌ترين احتمالات روي مي‌آورند. آن‌ها فكر مي‌كنند‌، با يك اشتباه ساده ممكن است ورشكسته شوند‌ يا زندگي شان از هم بپاشد. ريشه چنين نگاهي به دوران كودكي فرد بر مي‌گردد. اگر در مقطعي كه او نيازمند كسب اطمينان از محيط زندگي و آدم‌هاي اطرافش بوده، چنين اتفاقي نيفتاده باشد، آن‌ها گاهي تا پايان عمر با نوعي بي‌اعتمادي و منفي‌گرايي زندگي مي‌كنند.



  فقط به‌دنبال جلب توجه هستيد؟ 

اين نشانه‌ها مي‌تواند از همان زمان بلوغ ظاهر شود و شدت بگيرد. افرادي كه چنين شرايطي دارند اغلب به‌نظر ديگران اهميت زيادي مي‌دهند و اغلب اوقات براي جلب توجه ديگران بيش از حد به ظاهر خود و شرايط اجتماعي شان توجه مي‌كنند. تنها چيزي كه براي‌شان مهم است اهميت دادن ديگران و جلب توجه‌شان است.



  از تنهايي مي‌ترسيد؟ 

ترس از تنهايي در كودكي مي‌تواند ترس‌هايي را در بزرگسالي هم به همراه بياورد. اين افراد در آينده به خاطر ترس از تنها ماندن به ديگران مي‌چسبند و فكر مي‌كنند كه روابط مهم زندگي‌شان دوام پيدا نخواهد كرد و هميشه در معرض جدايي و تنهايي قرار دارند. جالب اينجاست كه اين آدم‌ها اغلب افرادي را براي زندگي مشترك‌شان انتخاب مي‌كنند كه متعهد نبوده و نمي‌توانند در زندگي‌شان ماندگار شوند.



به همه بي‌اعتماديد؟

كودكان و نوجواناني كه هميشه درگير سوء‌تفاهم و بي‌اعتمادي هستند، در آينده هم مشكلاتي خواهند داشت. اين افراد هيچ‌وقت نمي‌توانند در ارتباطات‌شان گارد ذهني خود را كنار بگذارند و به ديگران اعتماد كنند. آن‌ها فكر مي‌كنند، هميشه در معرض تهديد و ضربه‌هاي ديگران هستند و فردي كه در اين لحظه مقابلشان ايستاده، ممكن است به آن‌ها ضربه بزند. حتي اگر فردي با آن‌ها برخورد مناسب و محبت‌آميزي داشته باشد، نخستين چيزي كه به آن فكر مي‌كنند اين است كه ممكن است پشت اين مهرباني چيز ديگري باشد.



ترس‌ها  رهايتان نمي‌كنند؟

بعضي افراد هميشه خودشان را در معرض اتفاقات ناگوار مي‌بينند و فكر مي‌كنند كه به‌زودي ممكن است درگير حادثه‌اي مثل سقوط هواپيما، توفان و... شوند. آن‌ها هميشه از اين‌كه در اوج آرامش اتفاق ناگواري بيفتد و همه چيز را به هم بريزد نگران هستند.



 هميشه احساس كمبود مي‌كنيد؟
 
شمادر كودكي‌تان مدام از اينكه كسي دوستتان نداشته و هيچ كس به شما اهميت نمي‌داده شكايت مي‌كرديد؟ چنين افرادي در آينده هم فكر مي‌كنند كه لياقت عشق، توجه و احترام ديگران را ندارند و بر اين باورند، هر چقدر هم كه تلاش مي‌كنند، نمي‌توانند يك شريك واقعي كه به آن‌ها احترام بگذارد يا احساس ارزشمند بودن را به آن‌ها بدهد را پيدا كنند.



  بي‌انگيزه‌ايد؟ 

اين افراد هم شباهت زيادي به گروه قبل دارند. با اين تفاوت كه آن‌ها هيچ نظم و انضباطي در زندگي شان ندارند و با هر نشانه كوچك يا بي‌اهميتي نسبت به‌خود و كاري كه در حال انجامش هستند نااميد مي‌شوند.يا آن كار را نيمه تمام مي‌گذارند و نمي‌توانند روي يك مسير مستقيم زندگي كنند.



 خودتان را قرباني ديگران مي‌كنيد؟ 

آيا او هيچ‌چيز را براي خودش نمي‌خواهد و خواسته‌هايش را فداي ديگران مي‌كند؟ اين افراد در بزرگسالي هم هميشه نيازهاي ديگران را بر احتياجات خودشان مقدم مي‌دانند و براي حفظ آرامش ديگران حاضرند همه خواسته‌هاي خود را ناديده بگيرند.



 زياده از حد مطيع هستيد؟

 آدم‌هاي بيش از حد سر به راهي كه بي‌هيچ چون و چرايي نظر ديگران را مي‌پذيرند، در زندگي آينده‌شان هم اجازه مي‌دهند كه در روابط‌شان، افراد ديگر به آن‌ها سلطه داشته باشند و هميشه از اينكه نتوانند رضايت ديگران را به دست بياورند نگرانند.



   احساس  ناتواني مي‌كنيد؟ 

اين افراد فكر مي‌كنند، هرگز موفق نخواهند شد و نبوغ و توانايي‌اي ندارند تا بتوانند گليم‌شان را از آب بكشند و مثل آدم‌هاي اطراف‌شان بدرخشند. آن‌ها در مدرسه، دانشگاه، اجتماع و محيط كارشان هميشه احساس مي‌كنند كه از ديگران ضعيف‌ترند و هرگز نمي‌توانند آينده‌اي كه از آن‌ها انتظار مي‌رود را مقابل خود داشته باشند. 

تست موفقیت: خوشبخت هستید یا...؟

اگر كمي بيشتر با شخصيت خودتان آشنا شويد و نقاط ضعف و قوت خود را بدانيد با كمي اصلاح كردن خود و سبك زندگي‌تان مي‌توانيد خوشبختي را در مشت بگيريد. پس همين حالا دست به‌كار شويد و خودتان را ارزيابي كنيد.

درست در زماني كه فكر مي‌كنيد همه چيز روي روال خودش پيش مي‌رود، يك شكست ناگهاني سراغ‌تان مي‌آيد. فكر مي‌كنيد همه چيز تحت كنترل‌تان بوده اما ناگهان همه تصورات‌تان در مورد اين‌‌ كه چقدر خوشبخت و آرام هستيد، به هم مي‌ريزد. شما نمي‌دانيد كه اين شكست‌هاي گاه و بي‌گاه از كجا سر و كله‌شان پيدا مي‌شود؛ حتي نمي‌توانيد دليل اين‌كه گاهي در اوج آرامش يك افسردگي چند روزه به شما حمله مي‌كند را بفهميد. شايد دليل همه اين احساسات و اتفاقات ناگهاني اين باشد كه خودتان را آنطور كه هستيد نمي‌شناسيد. اگر كمي بيشتر با شخصيت خودتان آشنا شويد و نقاط ضعف و قوت خود را بدانيد با كمي اصلاح كردن خود و سبك زندگي‌تان مي‌توانيد خوشبختي را در مشت بگيريد. پس همين حالا دست به‌كار شويد و خودتان را ارزيابي كنيد.



دخل و خرج‌تان را كنترل مي‌كنيد؟

1.  اگر به يك خرج‌تراشي ناگهاني يا مشكل اقتصادي پيش‌بيني نشده برخورديد آيا هيچ پول اضافه‌اي براي روز مبادا داريد كه از پس اين شرايط بربياييد؟

2.  آيا فكر مي‌كنيد همانقدري كه مشغول ترقي كردن و افزايش درآمدتان هستيد همانقدر هم روي شرايط اقتصادي و مشكلات مالي‌ كه ممكن است در اين دوره رشدتان پيش بيايد كنترل داريد؟

3. آيا هيچ برنامه‌اي براي ثروتمند شدن داريد؟

4. آيا هيچ مقدمه‌اي براي شروع كردن كسب و كاري كه يك عمر در آرزويش بوده‌ايد چيده‌ايد؟

اگر شما به حداكثر يك سوال جواب منفي داده‌ايد به شما تبريك مي‌گوييم. شما راه و رسم ثروتمند شدن را مي‌دانيد و مي‌توانيد با كسب و كار خودتان روز به روز به آن نزديك‌تر شويد اما اگر به 2 تا 4 سوال جواب منفی داده اید هیچ زمانی از حالا برای تغییر شیوه زندگی و به دست آوردن كنترل‌تان روی فعالیت‌ها و تصمیم‌های اقتصادی‌تان وجود ندارد. پس همین حالا دست به كار شوید.



در رقابت‌هاي‌تان پيروز مي‌شويد؟

1. آيا واقعا معتقديد، الان بهترين فرصت براي اين است كه از شانس‌هايي كه پيش‌رويتان است استفاده كنيد؟

2. آيا يك آدم با اعتماد به نفس هستيد كه فكر مي‌كنيد آينده‌تان پر از فرصت‌هاي موفقيت‌‌آميز است؟

3. آيا گمان مي‌كنيد كه شما مهارت‌ها و توانايي‌هاي لازم را براي رسيدن به اهداف‌تان داريد؟

4. آيا فكر مي‌كنيد كه آدم‌هاي رقابت جو و رقيب‌هاي شما به‌جاي اين‌كه دشمن‌تان باشند معلم‌هايي هستند كه مي‌توانيد از آن‌ها چيزهاي تازه‌اي ياد بگيريد؟

اگر شما تنها به يكي از اين سوال‌ها پاسخ منفي مي‌دهيد به شما تبريك مي‌گوييم. شما يك شخصيت برنده داريد كه براي رسيدن به اهداف‌تان به شما كمك مي‌كند. اگر شما به حدود 2 تا 4 سوال پاسخ منفي مي‌دهيد شخصيتي داريد كه در زمان انجام كارها و رسيدن به موفقيت همراهي‌تان مي‌كند اما زماني كه اوضاع كمي پيچيده‌تر مي‌شود و رقابت‌ها شدت مي‌گيرند مي‌تواند به ضرر شما تمام شود.



يك مبارز واقعي هستيد؟

1. آيا تا‌كنون آرزوهاي دور و درازتان را روي كاغذ نوشته‌ايد؟

2. آيا هرگز اين‌كه چه كارهايي را تا پايان سال مي‌خواهيد انجام دهيد و چه كارهايي را بايد تا آن مدت به پايان برسانيد را نوشته‌ايد؟

3. آيا قدم‌هاي خاصي براي اين‌كه راحت‌تر به اهداف بزرگ‌تان برسيد را طراحي كرده‌ايد يا اين‌كه مقدماتي براي اين‌كه در اين مسير موفق‌تر باشيد را فراهم كرده‌ايد؟

4. آيا اغلب به اهدافي كه معين كرده‌ايد دست مي‌يابيد و هدف تازه‌اي را براي خودتان مشخص مي‌كنيد؟

اگر شما به حداكثر يك سوال از اين 4‌سوال پاسخ منفي بدهيد باز هم به شما تبريك مي‌گوييم. شما يك مبارز واقعي هستيد و با موفقيت به اهداف‌تان دست خواهيد يافت اما اگر به 2 تا 4 سوال پاسخ منفي دهيد بايد بگوييم كه شما در حل و فصل وضعيت موجودتان موفق خواهيد شد اما هرگز به آرزوها و روياهاي‌تان نخواهيد رسيد.



يك زندگي متعادل داريد؟

1. آيا احساس مي‌كنيد چيزي را در زندگي‌تان گم كرده‌ايد؟

2. آيا به خاطر انجام كارهاي روزانه‌تان از تفريح و سرگرمي‌تان صرف‌نظر مي‌كنيد؟

3. آيا تمام روز چشم‌تان را به ساعت مي‌دوزيد و منتظر تمام شدن روز مي‌مانيد؟

4. آيا زمان خالي‌تان را با كارهايي كه نياز به تفكر چنداني ندارند و حواس‌تان را از موضوعات جدي پرت مي‌كند- مثل تلوزيون ديدن- پرمي‌كنيد؟

اگر پاسخ شما به حداكثر يك سوال بله است، تبريك مي‌گوييم! باتوجه به اين پاسخ‌ها بايد گفت كه شما مي‌توانيد منافع شخصي و احساسات خود را با مسئوليت‌هاي‌تان در يك مسير متعادل قرار دهيد اما اگر پاسخ شما به 2 تا 4سوال بله است، وقت آن است كه براي ايجاد يك تغيير و آوردن شادي به زندگي‌تان دست به‌كار شويد. فرصت را از دست ندهيد چون فردا خيلي دير است!



بايد نگاهي به ارتباطات‌تان بيندازيد؟

1. آيا به‌خاطر اين‌كه سرتان شلوغ است و درگير كار هستيد فعاليت‌ها و تفريحات خانوادگي‌تان را به تعويق مي‌اندازيد؟ 

2. آيا فكر مي‌كنيد بيش از حد درگير هستيد و فرصتي براي برقرار نگه داشتن ارتباط تان با دوست‌هاي قديمي را نداريد؟

3. آيا فكر مي‌كنيد كه رابطه‌هاي‌تان با همكارها يا شريك زندگي‌تان روز به روز تحليل مي‌رود و كمرنگ‌تر مي‌شود؟

4. در روزها و لحظه‌هاي پراسترس آيا به‌خاطر اين‌كه مزاحم ديگران نباشيد از آن‌ها براي حل مشكلات‌تان كمك نمي‌گيريد؟

اگر شما به حداكثر يك سوال جواب مثبت داده‌ايد به شما تبريك مي‌گوييم. شما در اولويت بندي روابط‌تان يكي از موفق‌ترين آدم‌ها هستيد. اما اگر به حدود 2 تا 4 سال جواب مثبت داده‌ايد اجازه ندهيد كه حتي يك روز ديگر از زندگي‌تان بدون توجه و تمركز واقعي روي زندگي روزانه‌تان بگذرد. باور كنيد كه آنچه واقعا در زندگي شما اهميت دارد كار يا چنين چيزهايي نيست بلكه آدم‌هاي دور و برتان است.



مسائل مالي‌تان حسابي قاطي شده‌اند؟

1. آيا مي‌دانيد كه پول‌هاي ماهانه‌تان چطور خرج مي‌شوند و كجا مي‌روند؟2

2. آيا براي هدف‌هاي‌تان هر ماه پس انداز مي‌كنيد و پولي كنار مي‌گذاريد؟

3. آيا احساس مي‌كنيد كه حساب بانكي و كارت بانك‌تان را تحت كنترل داريد و بي‌مهابا خرجش نمي‌كنيد؟

4. آيا توان اين را داريد كه با همين درآمد فعلي پول جمع كنيد و تغيير قابل توجهي در وضعيت زندگي‌تان به‌وجود بياوريد؟

اگر شما به حداكثر يك سوال جواب منفي داده‌ايد به شما تبريك مي‌گوييم. مديريت مالي و اقتصادي شما در بهترين شرايط قرار دارد و شما يك فرد موفق در اين زمينه به حساب مي‌آييد اما اگر به حدود 2 تا 4 سال جواب منفي داده‌ايد بايد بگوييم كه به‌زودي در معرض استرس‌هاي مالي زيادي قرار خواهيد گرفت و با اين رويه‌اي كه در پيش گرفته‌ايد هرگز توان پول جمع كردن و موفقيت اقتصادي نخواهيد  داشت.